اختلال یادگیری در کودکان


اختلالات یادگیری، گروه ناهمگونی از کودکان را دربرمی‌گیرد که مشکلاتی را در حوزه‌های گوناگونی دارند. این مشکلات اثرات مادام‌العمری را برای فرد ایجاد می‌کند که به نظر می‌رسد خیلی بیشتر از خواندن، نوشتن و حساب کردن باشد و حوزه‌هایی همچون سلامت، بهداشت روانی، روابط بین‌شخصی، ادامه تحصیل و مانند آن را عمیقا تحت تاثیر قرار می‌دهد.

نکته حائز اهمیت اینکه اگر این اختلال به‌موقع تشخیص داده شود، می‌تواند موفقیت چشمگیری در جبران اختلال این افراد ایجاد نماید.

آن‌چه اصطلاحاً به آن «کودک استثنایی» می‌گوئیم، بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی، به‌ میزان قابل توجّهی نسبت به دیگر هم‌سالان خود، متفاوت می‌باشد و نمی‌تواند حداکثر استفاده را از برنامه‌های آموزش و پرورش عادی ببرد.

 

به‌طور کلّی، این کودکان را باید از سه نظر مورد مطالعه قرار داد:

۱-  آن‌هایی که از بدو تولّد به علّت ناراحتی‌های ارثی و اختلالات مادرزادی، بیماری مشخّصی دارند؛ مانند: منگولیسم، هیدروسفالی و …

۲-  کسانی که از ابتدا با وسایل تشخیصی می‌توان به بیماری آن‌ها پی برد؛ مانند : اختلالات غدد مترشحه داخلی، دررفتگی مادرزادی لگن و …

۳- افرادی که نقص عضو و بیماری آن‌ها، در طول رشد مشخّص می‌شود؛ مانند : فلج مغزی، عقب ماندگی ذهنی و …. (مجله رشد، مهر ۱۳۹۰)

تشخیص اختلال یادگیری

اختلالات یادگیری در هر کودک به شکل خاصی خود را نشان می‌دهد. یک کودک ممکن است برای خواندن و هجی کردن مشکل داشته باشد، در حالیکه دیگری عاشق کتاب است اما در درک ریاضیات مشکل دارد.

کودکی دیگر هم ممکن است برای درک آنچه دیگران می‌گویند یا مکالمه‌ها مشکل داشته باشد. مشکلات یادگیری تفاوت بسیاری با هم دارند اما همگی جزئی از اختلالات یادگیری هستند.

تشخیص اختلال یادگیری همیشه هم کار ساده‌ای نیست و به علت گستردگی انواع آن، هیچ نشانه یا علامت واضحی که مدرکی دال بر یک اختلال باشد نمی‌توان معرفی کرد. اگرچه، در هر سنی مشاهده و بروز برخی نشانه‌ها معمول‌تر است.

سن پیش دبستانی:

 نسبت به بچّه‌های دیگر، دیرتر صحبت می‌کند.هنگام محاوره برای یافتن کلمات صحیح، ناتوان است.نمی‌تواند در یک دسته‌بندی خاص، کلمات را به سرعت نام ببرد.در قافیه ساختن، مشکل دارد.در یادگیری الفبا، روزهای هفته، رنگ‌ها، شکل‌ها و اعداد مشکل دارد. فوق‌العاده بی‌قرار است و به‌راحتی حواسش پرت می‌شود. نمی‌تواند از دستورات یا قواعد پیروی کند.

وجود مشکل…

  • در تلفظ کردن کلمات
  • در یافتن واژه‌ی مناسب
  • در بازی کلمات هم‌قافیه (سر، در، پر)
  • در یادگیری حروف الفبا، اعداد، رنگ‌ها، اشکال، روزهای هفته
  • در پیگیری دستورالعمل‌ها و در آموختن روال کارها
  • در به دست گرفتن مداد، ماژیک و قیچی یا وجود اشکال در رنگ کردن تصاویر بدون بیرون زدن از خط
  • در کار با دکمه، زیپ، قزن و یادگیری بستن بند کفش‌ها

کودکستان تا کلاس چهارم: (۵ تا ۹ سال)

در یادگیری ارتباط بین حروف و صداها کند است. نمی‌تواند صداها را با هم ترکیب کند تا کلمات را بسازد. اشتباهات ثابتی در خواندن و هجی کردن دارد. مشکلاتی در به یاد آوردن توالی‌ها و گفتن زمان دارد. در یادگیری مهارت‌های جدید، کند است. در برنامه‌ریزی مشکل دارد.

  • درک ارتباط موجود بین حروف و صداها برایش دشوار است.
  • در ترکیب اصوات برای تولید کلمات با مشکل روبرو است.
  • در هنگام خواندن کلمات ساده دچار سردرگمی می‌شود.
  • به طور دائم غلط‌های املایی داشته و روخوانی او پُراشکال است.
  • در یادگیری مفاهیم پایه‌ای ریاضیات مشکل دارد.
  • در خواندن ساعت و به خاطر سپردن ترتیب و توالی‌ها راحت نیست.
  • در یادگیری مهارت‌های جدید کُند است helpguide)، ۲۰۲۰)

کلاس پنجم تا سوم راهنمایی:

در یادگیری پیشوندها، پسوندها، ریشه‌ی کلمات و سایر روش‌های خواندن، کند است. از خواندن با صدای بلند پرهیز می‌کند. در ریاضیات با مسأله‌های نوشتنی مشکل دارد. در قسمت واحدی از یک متن نوشته شده، یک کلمه را به صورت‌های مختلفی هجی می‌کند. از تکالیف خواندنی و نوشتنی پرهیز می‌کند. در به‌یادآوری و درک آن‌چه خوانده است، مشکلاتی دارد. کارها را به کندی انجام می‌دهد. مشکلاتی در درک یا تعمیم دادن مفاهیم دارد. دستورات و اطّلاعات را اشتباه می خواند(مجله رشد، مهر ۱۳۹۰).

  • در درک مطلبی که خوانده‌ است یا مهارت‌های ریاضی ضعف دارد.
  • در پاسخگویی به سوالات بازپاسخ (سوالاتی هستند که بر خلاف سوالات تستی یا بله و خیر باید جواب آنها را خود دانش‌آموز به خاطر بیاورد) مشکل دارد.
  • در پاسخگویی به سوالات مرتبط با لغات با مشکل روبرو است.
  • خواندن و نوشتن را دوست ندارد و از روخوانی با صدای بلند اجتناب می‌کند.
  • در یک متن واحد یک کلمه‌ را به روش‌های متفاوتی تلفظ می‌کند.
  • مهارت‌های سازمان‌دهی ضعیفی دارد ( تخت‌خواب، تکالیف مدرسه و میز او نامنظم و نامرتب هستند).
  • در دنبال کردن بحث‌های کلاسی و بیان نظرات خود با سختی روبرو است.
  • دست‌خط بدی دارد(helpguide، ۲۰۲۰).

خصوصیات روانی رفتاری

در تعاریف مختلف و تحقیقات متفاوت، به این گروه، صفات و خصوصیات متعددی نسبت داده‌اند. در کتاب‌های مختلف در حدود ۹۹ خصوصیت برایشان شناخته شده است که ۱۰ مورد از مهم ترین آنها بدین شرح می‌باشند:

جنب ‌وجوش بیش از حد، نقایص ادراکی – حرکتی، بی‌ثباتی عاطفی، نقص در هماهنگی عمومی بدن، اختلالات در توجه(دامنه توجه کوتاه، حواس‌پرتی و عدم توجه)، هیجانی بودن، اختلال در حافظه و تفکر، دارا بودن مسائل درسی(به‌خصوص در خواندن، ‌نوشتن، حساب و هجی‌کردن)، وجود نقایصی در تکلم و شنیدن و بی‌نظمی‌هایی مشخص در علایم نورولوژیک و الکتروآنسفالوگرافیک(نقص هماهنگی در حرکات ظریف، نقص هماهنگی در حرکات چشم، تعادل ناکافی، لوچی چشم و حرکات غیرقابل کنترل).

نکته مهمی را که باید به خاطر داشت این است که هر کودکی که دچار ناتوانی‌های یادگیری است، دارای همه این خصوصیات نمی‌باشد و گاه احتمال دارد که کودک فقط تعداد معدودی از آنها را دارا باشد.( هالاهان، ترجمه جوادیان، ۱۳۷۲).

 در مورد وجود اشکالات درسی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بین متخصصان اختلاف نظر کمی وجود دارد. در واقع به خاطر همین اشکالات درسی است که برچسب اختلال و ناتوانایی یادگیری به پیشانی کودک زده می‌شود. از نظر تعریف، اگر مشکلی به نام مشکل درسی وجود نمی‌داشت، شاید کودکی به نام کودک مبتلا به اختلال یادگیری نیز به وجود نمی‌آمد.

مشکلات روانی، هیجانی و رفتاری

مشکلات تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری با انواع گسترده‌ای از مشکلات روانی اجتماعی مرتبط می شود، از جمله ترس از شکست، افسردگی، اضطراب، تنهایی (هلندرن و رجسنارز [۱]، ۲۰۰۰).

در واقع این کودکان، انواع اختلال‌های رفتاری برون نمود و درون نمود را نشان می‌دهند که اغلب می تواند توانایی آنان را برای کارکرد مؤثر در محیط آموزشی محدود کند.

کودکان با ناتوانی های یادگیری بیشتر از  کودکان عادی افسردگی، پرخاشگری، اضطراب (مگ و رد[۲] ، ۲۰۰۶)، تنهایی و احساس طردشدگی از سوی همتایان و احساس خشم و گیجی در کلاس را تجربه می کنند.

آنان همچنین دارای مهارت های اجتماعی ضعیف و خزانۀ واژگان هیجانی ناکافی هستند و در نتیجه در شناسایی احساسات خود و دیگران مشکل دارند (الیاس، ۲۰۰۴).

در این میان، توانایی تنظیم هیجانی، نقش مهمی در کارکرد و آسیب شناسی مهارت‌های اجتماعی – هیجانی و شناختی  دارد. (کیم- اسپنز و همکاران[۳]، ۲۰۱۳؛ بلایر و دیاموند[۴]، ۲۰۰۸).

تنظیم هیجان دربردارنده فرایندهای بیرونی و درونی است که از طریق آن افراد هیجان ها را برای دستیابی به اهداف مدیریت می‌کنند (تامسون، ۱۹۹۴ ).

مطالعات بیانگر این هستند که کودکان با اختلال یادگیری نسبت کودکان عادی بیشتر در معرض خطر تجربه هیجان های منفی قرار دارند (براین[۷] و همکاران، ۲۰۰۴).

مطالعۀ تحول تنظیم هیجان نشان داده است که این مقوله در دوران کودکی دارای اهمیتی حیاتی است؛ چرا که در طول این دوره، کودکان باید درکی از راهبردهای تنظیم هیجان داشته باشند و یاد بگیرند از آن برای مدیریت هیجان های خود استفاده کنند (کله و همکاران[۸] ،۲۰۰۹).

در واقع مدرسه نخستین بافتی  است که در آن توانایی های تنظیم هیجان در معاشرت با همتایان و با دیگر جنبه های کلیدی شناخت هیجانی مرتبط میشود (کارلسون[۹] ، ۱۹۹۳).

این نکته به ویژه در گروه کودکان با اختلال یادگیری حساسیت بیشتری پیدا می کند؛ چرا که پژوهش در طول چند دهۀ گذشته نشان داده است که دانش آموزان با اختلال یادگیری دارای مسائل رفتاری، هیجانی و اجتماعی بوده اند (ارتور[۱۰] ، ۲۰۰۳).

در واقع، مطالعه های محدود انجام شده، نشانگر این هستند که کودکان با اختلال یادگیری، تنظیم هیجان پایین تری در مقایسه با کودکان بدون اختلال یادگیری دارند (پنس و همکاران، ۲۰۱۴) اما این مطالعه ها توضیح بیشتری را در این ارتباط ارائه نداده اند.

مطالعۀ دیگری که به بررسی راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال خواندن پرداخته است، اشاره می کند که این کودکان در موقعیت هایی که از سوی همسالان مورد آزار قرار می گیرند، نظامی غیرمعمولی از راهبردهای تنظیم هیجان را به کار می برند(سینگر، ۲۰۰۵).

وحیده عباسی


[۱] Hellendoorn & Ruijssenaars

[۲] Maag & Reid

[۳] Kim-Spoon

[۴] Blair & Diamond

[۵] Cole, Michel & Teti

[۶] Calkins & Hill

[۷] Bryan

[۸] Cole, Dennis, Smith-Simon & Cohen

[۹] Carlson

[۱۰] Arthur