خشونت خانگی به معنی رفتار خشونت آمیز و سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده است.
در خشونت خانگی هم زنان امکان دارد قربانی باشند، و هم مردان. برای این که کسی که خشونت و بدرفتاری را اعمال می کند امکان دارد هم زن باشد، و هم مرد. ولی در کل اغلب زنان هستند که درگیر خشونت خانگی از طرف اعضای مرد خانواده خویش هستند. متأسفانه خشونت میتواند بر کودکان، والدین و سالمندان هم تحمیل گردد.
انواع خشونت
شاید پرخطرترین نوع خشونت خانگی، ضرب و شتم مهاجم باشد. اعمالی مانند مشت زدن، لگد زدن، گاز گرفتن، هل دادن، خفه کردن، زخم کردن، غرق کردن، کشیدن مو، سوزاندن و حتی تهدید به حمله فیزیکی از جمله این خشونت هاست.
قطع کردن نیازهای فیزیکی مانند تغذیه، بهداشت، کمک به درمان جراحت یا بیماری و زندانی کردن هم از خشونت های فیزیکی شمرده می شود.
پرتاب اشیاء، شکستن و آسیب زدن به وسیله های منزل و حتی آسیب زدن به حیوانات خانگی هم از این جمله است.
در این مورد لازم است که اقدامات فوری از طریق مراکز و منابع حمایتی صورت گیرد تا از آسیب های جدّی پیشگیری شود.
- خشونت روانی
این نوع خشونت به معنای هر نوع رفتار و گفتار خشنی است که سلامت روانی شخص را با خطر مواجه مینماید. مانند خیانت، انتقاد ناروا، تمسخر، توهین، تهمت، تهدید به ازدواج مجدد ، تهدید به طلاق، اعمال مالکیت، عدم اجازه خروج از خانه، تهدید به بچه دزدی، تهدید به تخریب دارایی، متلک گویی و اجبار به دیدن تصاویر و صحنه های خلاف عفت.
- خشونت جنسی
خشونت جنسی به معنای هر نوع رفتار جنسی خشنی است که از روی قصد و نیت توأم با زور و بی رضایتی و یا اکراه و یا بیمیلی و یا بیرون از ارتباطات متعارف بین دو جنس مخالف بوده و با تهدید و صدمه جنسی انجام شود و مصادیق آن عبارتند از تجاوز به عنف، آزار جنسی و مزاحمت و تماس بدنی، ختنه دختران، بارداری اجباری، اجبار به روابط جنسی غیر طبیعی، اجبار به روابط جنسی در زمان قاعدگی و بیماری.
- خشونت اقتصادی
خشونت اقتصادی یعنی رفتاری خشن در امور مربوط به اشتغال، اقتصاد، دارایی که شخص را تحت فشار و آزار و تبعیض قرار می دهد. مثل عدم پرداخت نفقه، بخل و کنترل وسواس گرانه مخارج خانه، دریافت اجباری حقوق همسر، تبعیضات و نابرابری های اقتصادی.
خشونت معمولاً بازتابی از پائین بودن سطح تحمل افراد جامعه، احساس پرخاشگری و آسیب روانی است. افرادی که در بچگی در معرض انواع خشونت قرار گرفته اند، افردی که اعتماد به نفس پایینی دارند، برای خود احترام و ارزش مخصوصى قائل نیستند و یا افرادی که خلق افسرده ای دارند، انواع خشونت را نسبت به خود بیشتر تحمل می کنند.
خشونت خانگی علیه زنان بدون درد و خونریزی
تحقیقات نشاندهنده این است که باوجود اینکه زنان زیادی مورد خشونت خانگی فیزیکی قرار می گیرند ، زنانی که مورد خشونت های غیر فیزیکی قرار می گیرند بسیار بیشتر است؛ اما بسیاری از این زنان قربانی به بیان مشکل نمی پردازند و به قول معروف صبوری را پیشه کار خود می کنند.
اگر زنان بتوانند از راه قضائی در برابر خشونت خانگی مقاومت کنند باز هم تحقیر، توهین، رابطه جنسی بدون رضایت و… جایی درقانون ما ندارد و فقط زنی می تواند اثبات کند که مورد خشونت قرار گرفته است که مورد آزار جسمی قرار گرفته باشد و کتک خورده باشد در غیر اینصورت اثبات خشونت های دیگر قابل پیگیری نیست.
با خشونت خانگی چه کنیم؟
کسانی که در معرض خشونت خانگی قرار می گیرند معمولاً با این فکر که اوضاع بدتر نشود، از آن صحبتی نمی کنند. زنان به علت ترس از طلاق، معمولاً به طرف شکایت کردن یا در خواست حمایت نمی روند.
به علت این که خشونت خانگی تنها خشونت فیزیکی تلقی شده و از طریق پزشک قانونی قابل تائید است، برای حل انواع دیگر خشونت معمولاً تدبیری اندیشیده نمی شود و اثبات آن سخت است.
قانون همه جا از حقوق افراد دفاع می کند اما وقتی پشت در خانه می رسد دیگر همه چیز متفاوت است. خشونت برای بعضی از زنان به یک اصل جدایی ناپذیر در زندگی مشترک تبدیل شده که سکوت آنان نیز این رفتار نامناسب را تقویت کرده است .
خانه برای بسیاری از ما جایی است که خستگی خود را رفع کنیم و در آن آرامش به دست می آوریم اما همین محیط آرامش برای برخی از زنان معنی دیگری دارد و مترادف با درد و تحقیر است . خشونت علیه زنان نه تنها فقط خشونت فیزیکی نیست بلکه توهین و تهدید کلامی و روانی نیز می باشد .
ولی در پایان مسأله ترس از آبرو، ترس از فروپاشی زندگی، ترس از طلاق و ترس از آینده فرزندان طلاق، اصلیترین دلایلی است که اشخاص در مقابل خشونت خانگی سکوت میکنند و تلاش می کنند با آن کنار بیایند.
برای درمان خشونت خانگی بهترین راه مشاوره گرفتن از یک شخص متخصص در زمینه مشاوره خانواده است.
همچنین آگاهی زنان از حقوق خود می تواند به جلوگیری از خشونت خانگی منجر شود. چون شخصی که رفتار خشونت آمیز دارد اگر بداند که این رفتار عواقبی دارد و فرد قربانی از آن آگاه است، به احتمال زیاد مجبور به کنترل خشونت خود خواهد شد.
در قوانین ایران در حـوزه خشـونت خانگـی قوانینی به تصویب رسـیده اسـت کـه برخـی از آنهـا به خشـونت در محیـط خانـه میپردازنـد. مـاده ۱۱۰۲ قانـون مدنـی مقرر می دارد که زن و شـوهر مکلف به حسـن معاشـرت با یکدیگر هسـتند کـه شـامل رفتـار و گفتـار میشـود. مـاده ۱۱۱۵ بیان می دارد کـه اگـر زنی در خانـه مشـترک مـورد ضـرر جانـی، مالـی یـا شـرافتی قـرار گیـرد میتوانـد خانـه را تـرک کنـد و عـدم تمکیـن محسـوب نمیشـود و نفقـه نیـز بـه او تعلـق میگیـرد. طبق مـاده ۱۱۳۰ قانون مدنـی نیز در صورتـی که دوام زوجیـت بـرای زن موجـب عسـروحرج باشـد وی میتوانـد بـه دادگاه مراجعه کرده و تقاضـای طلاق کنـد؛ ماننـد تـرک نفقه و ضرب و شـتم یا هرگونه سـوءرفتار مسـتمر زوج کـه برای زوجه قابـل تحمـل نباشد.
روند بررسی لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت نیز با ۷۷ ماده در کمیسیونهای فرعی به پایان رسیده و رسیدگی به آن در کمیسیون اصلی لوایح دولت آغاز شده است. این لایحه شامل سه بخش بازدارندگی، حفاظتی و حمایتی است که شامل تقویت و تحکیم نظام خانواده، تأمین حقوق زنان به منظور حفظ امنیت آنان، پیشگیری از خشونت علیه زنان و حمایت از زنان قربانی یا در معرض خشونت است. این لایحه، خشونت را جرم دانسته و در آن آمده است که هیچکس حق ندارد در روابط خانوادگی، اماکن خصوصی، عمومی یا دولتی به قصد آسیب علیه زنان اقدام کند و در صورت ارتکاب، مطابق احکام این لایحه مجازات میشود.