امور مهم را اولویت بندی کنید .
همه ما در زندگی با امور مختلفی مواجه می شویم که برای ما مهم هستند . ولی باید بتوانیم این امور را اولویت بندی کنیم . در غیر این صورت در آینده ممکن است احساس پشیمانی کنیم .
روشهای اولویت امور:
- تمام کارهایی که باید انجام دهید را بنویسید.
- وظایف و کارها را از «بسیار مهم یا بسیار ضروری» به « غیر مهم یا غیر فوری» لیست کنید.
اول. کارهای مهم و فوری : این کارها را نمیتوانید به بعد موکول کنید . در اسرع وقت انجامش دهید.
دوم. کارهای مهم و غیر فوری: این بخش از کارها، فعالیتهایی هستند که رشد و پیشرفت بلندمدت شما را تعیین میکنند. به ندرت سراغ انجام این کارها میرویم در حالیکه باید بیشتر زمان خود را در این بخش بگذرانیم. پیامدهای توجه یا عدم توجه به فعالیتهای این دسته، در طولانی مدت در زندگی پدیدار میشوند:
- مطالعهی روزانه و افزایش مهارتهای کاری و کسب درآمد،
- پسانداز و سرمایهگذاری،
- یادگیری مهارتهای ارتباط با همسر و فرزندان،
- ورزش روزانه و آغاز رژیم غذایی مناسب؛
این مثالها تنها بخشی از فعالیتهای این دسته را شامل میشوند. هر فعالیتی که ما را به اهداف بلندمدت زندگیمان نزدیک میکند، در این بخش قرار میگیرد.
تفاوت انسانهای موفق با افراد معمولی در نحوهی گذراندن زمانشان است. افراد موفق بیشتر عمرشان را در این بخش سپری میکنند؛ در حالیکه انسانهای غیرموفق حتی متوجه وجود چنین بخشی در زندگیشان نیستند. اگر در زندگی پیشرفت نمیکنید، به این دلیل است که به اندازهی کافی به امور مهم زندگیتان نمیپردازید. معمولاً افرادی از این بخش زندگی غافل هستند که یا اهداف مدونی ندارند و یا اهدافشان را پیگیری نمیکنند.
سوم. کارهای فوری و غیرمهم: اگر همیشه وقت کم میآورید، هرچه کار میکنید باز هم کارهای انجام نشدهی زیادی دارید و سرعت پیشرفت شما با میزان تلاشتان همخوانی ندارد احتمالاً زمان زیادی را به انجام کارهای فوری و غیرمهم اختصاص میدهید. کارهای فوری و غیرمهم کارهایی هستند که اهمیت آنها برای دیگران است و شما گاهی ناخواسته مجبور به انجام دادن آنها می شوید.
این دسته از فعالیتها فریبکار و دروغگواند و تلاش میکنند خود را به جای فعالیتهای بخش اول جا بزنند. هنگام مواجهه با چنین کارهایی میتوانید استراتژیهای زیر را اتخاذ کنید:
- رد کنید. منطقی و آرام به همکارتان توضیح دهید که هماکنون در حال صحبت با مشتری هستید و دور از ادب است در حضور ایشان متن قرارداد را مرور کنید. نه گفتن مهارتی قابل یادگیری است.
- واگذار کنید. از همکارتان بخواهید از کس دیگری راهنمایی بگیرد.
- راهکار بدهید. به همکارتان بگویید میتواند خودش موارد قرارداد را با کتابچهی راهنمای قراردادهای شرکت مطابقت دهد.
- مهلت بگیرید. به همکارتان بگویید اگر مایل است میتوانید پیش از نهار متن قرارداد را چک کنید.
چهارم. کارهای غیرفوری و غیرمهم: کارهایی که هیچ عایدی به جز تلف کردن وقت برای ما ندارد. هر فعالیتی که کمکی به یکی از اهداف شما میکند جزو فعالیتهای مهم زندگی شما طبقهبندی میشود.
اگر خواهان موفقیت و رضایت از زندگی هستید، زندگی خود را وقف امور مهم زندگیتان کنید. اهداف خود را تعیین کنید و قبل از انجام هر کاری بپرسید: «آیا این کار مهم است؟ به کدام هدفم خدمت میکند؟» ابتدا به کارهای مهم و فوری و سپس به امور مهم و غیرفوری بپردازید.
علاوه بر این، فراموش نکنید، شرط کامیابی موفقیت در تمامی جنبههای زندگی است. اهداف خود را جامع تعیین کنید و زمان خود را به صورت صحیح بین اهدافتان تقسیم نمایید.
خانمی این تجربه را با ما در میان گذاشته است :
«چند سال پیش همسرم تصادف کرد و از گردن به پایین فلج شد . تمام برنامه هایی که برای آینده داشتم ، به هم ریخت . هیچ تمرکز و برنامه ای برای آینده نداشتم . همسرم بار ها در بیمارستان بستری می شد و هیچ کاری برای زنده نگه داشتنش نمی توانستم بکنم . این وضع چقدر ادامه داشت ؟ معلوم نبود . در دنیای بدون زمان زندگی می کردم . هیچ امیدی به آینده نداشتم .
در همین زمان بود که به کمک مشاور تصمیم گرفتم تغییری در کارهایم ایجاد کنم . من در سازمانی کار می کردم که قوانینی سخت گیرانه داشت .
معلوم بود که زندگی همسرم از نظر زمانی بسیار محدود است و دریافتم که زندگی او برای من در اولویت قرار دارد . من پس از کار به خانه بر می گشتم و تمام وقت کنار همسرم بودم . گاهی او را بیرون می بردم . گاهی کنار هم می نشستیم و دستان هم را می گرفتیم و تلوزیون تماشا می کردیم . با هم حرف می زدیم . از خاطراتمان می گفتیم .اما دیگر نگران این نبودم که آیا به اندازه کافی کار می کنم ؟ آیا باهوش و توانمند هستم ؟ نگران آینده هم نبودم . و فقط سعی می کردم در زمان حال باشم و از بودن در کنار همسرم لذت ببرم . قبلا با عجله به خانه می آمدم و به او غذا می دادم و پیش از آنکه دوباره سر کار بروم ، با عجله تمام کار های خانه را انجام می دادم . زمان بسیار کمی را با او می گذراندم . اما حالا فهمیده بودم که او اولویت اول زندگی من است .
در شش ماه آخر زندگی همسرم چنان ارتباط عمیقی بین ما برقرار شده بود که تا آن موقع در زندگی مان تجربه نکرده بودیم . من خود را متعهد کرده بودم که با آخرین توانم به عشقم خدمت کنم . و همسرم معتقد بود که باید سختی ها را با وقار تحمل کند ، از تجارب خود به بهترین نحو استفاده کند و آنها را با دیگران سهیم شود . او احساس میکرد بخشی از هدفش در زندگی این است که الگویی برای فرزندانش باشد .
تصادف همسرم به ما یاد داده بود که عمر آدمی بسیار کوتاه است حتی اگر تصادفی در کار نباشد . عمر انسان مثل برق و باد می گذرد . و ما باید از هر فرصتی برای در کنار هم بودن بهره ببریم .
پذیرفتن مرگ همسرم برایم بسیار دشوار بود . در تمام این مدت لحظه لحظه زندگی ام را با او گذرانده بودم و حالا با پوچی وحشتناکی تنها مانده بودم . اما ناگهان دریافتم که حالا زمان یک اولویت بندی دیگر است . وقت آن است که برای فرزندانم که همراه با من دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشته اند ، وقت بگذارم . و سعی کردم دردهایشان را التیام بخشم . حالا آن یک نفری که قصد داشتم به او کمک کنم گاهی فرزندانم و گاهی خودم بودم .
دریافتم که به عنوان مادر ، وظیفه دارم که به فرزندانم توجه کنم و باور دارم که نقش من به عنوان مادر ، بزرگ ترین و مهم ترین نقش من در زندگی است . پس باید بدون هیچ مانعی فرزندانم را در اولویت قرار دهم . این باور به من فرصت داد تا صمیمانه ترین روابط را با فرزندانم برقرار کنم . انرژی مضاعفی به من داد تا دوباره بر زندگی مسلط شوم . »
همه ما می توانیم عشق جاودان عزیزانمان باشیم . آیا چیزی مهم تر و با ارزش تر از این وجود دارد ؟
مشاوره آنلاین
نظرات ، پیشنهادات و تجربیات شما برای ما خیلی مهم هستند . آن ها را از ما دریغ نکنید .
سلام مطلب خوبی بود