هوش هیجانی

(emotional intelligence)

به گفته گولمن (۱۹۹۵)، هوش هیجانی «توانایی ایجاد انگیزه در خود و پایداری در مواجهه با ناامیدی است. برای کنترل تکانه و به تاخیر انداختن رضایت؛ برای تنظیم خلق و خوی خود و جلوگیری از پریشانی از غلبه بر توانایی تفکر؛ همدلی و امید داشتن.»  او معتقد است که EI یک مؤلفه ضروری و اغلب نادیده گرفته شده برای موفقیت در زندگی است.

در سال های اخیر، توجه فزاینده ای به نظریه های مفاهیم چندگانه و جایگزین از هوش شده است. نظریه‌های سنتی و ارزیابی هوش بر مهارت‌های شناختی و رشد تمرکز داشتند. در بیست سال گذشته، محققانی مانند هوارد گاردنر، دانیل گولمن، و سالوی و مایر پیشنهاد کرده‌اند که نگاه کردن به روش‌های کاملاً فکری/عقلانی ممکن است تصویر کاملی از ظرفیت هوشی یک فرد ارائه نکند. چنین آزمون‌هایی هوش اجتماعی فرد را نشان نمی‌دهند و اغلب پیش‌بینی‌کننده‌های معتبری برای موفقیت آینده نیستند. چرا افرادی که ضریب هوشی بالایی دارند گاهی اوقات موفق نمی شوند؟ چرا دیگران با نمرات پایین تر در دنیای «واقعی» موفقیت بیشتری دارند؟ چرا افرادی که نمرات IQ نسبتاً برابری دارند، چنین میزان موفقیت متفاوتی دارند؟ این محققان پیشنهاد کرده‌اند که مؤلفه ای از هوش وجود دارد که عملاً توسط نظریه های سنتی نادیده گرفته شده است و ممکن است برخی از این تفاوت ها را توضیح دهد. آن جزء هوش هیجانی (EI) است.

      نظریه هوش چندگانه گاردنر هشت شایستگی یا هوش را مطرح می کند. اینها عبارتند از زبانی، موسیقایی، منطقی-ریاضی، فضایی، جسمانی حرکتی، درون فردی، بین فردی و طبیعت گرایانه. تعاریف شایستگی های بین/درون فردی تقریباً با تز گلمن مطابقت دارد. به گفته گولمن (۱۹۹۵)، هوش هیجانی «توانایی ایجاد انگیزه در خود و پایداری در مواجهه با ناامیدی است. برای کنترل تکانه و به تاخیر انداختن رضایت؛ برای تنظیم خلق و خوی خود و جلوگیری از پریشانی از غلبه بر توانایی تفکر؛ همدلی و امید داشتن.»  او معتقد است که EI یک مؤلفه ضروری و اغلب نادیده گرفته شده برای موفقیت در زندگی است. تفکیک اساسی سالوی و مایر، هوش شخصی گاردنر را در پنج حوزه اصلی شامل خودآگاهی، مدیریت احساسات، انگیزه، همدلی و مهارت‌های اجتماعی ترکیب می‌کند (گلمن، ۱۹۹۵) دلیل اینکه EI چنین علاقه شدید عمومی را برانگیخته است این است که برخلاف ایده های سنتی هوش که فرض می کنند هوش نسبتا ثابت باقی می ماند، تکنیک های EI را می توان آموخت. بر اساس معیاری از توانایی ذاتی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی یا عوامل فرهنگی نیست. در حالی که محققان و پزشکان اساساً بر توسعه هوش هیجانی در کودکان برای ارتقای موفقیت آینده تمرکز کرده‌اند، به نظر می‌رسد که یادگیرندگان بزرگسال نیز می‌توانند با یادگیری مؤلفه‌های هوش هیجانی، به ویژه آنهایی که شامل انگیزه و مهارت‌های اجتماعی هستند، سود ببرند(گلمن، ۲۰۲۰).

تعاریف هوش هیجانی به شرح زیر است.
  • بر اساس نظریه هوش چندگانه گاردنر، هوش هیجانی تحت حمایت روابط بین فردی/درون فردی، یعنی آگاهی از احساسات دیگران/ آگاهی از احساسات خود تعریف می شود (ساتلر، ۲۰۰۱; فایفر ۲۰۰۱).
  • سالوی و مایر هوش هیجانی را به عنوان “توانایی یا تمایل به ادراک، درک، تنظیم و مهار احساسات به طور سازگارانه در خود و دیگران” تعریف می کنند.
  • تعریف گلمن (۱۹۹۵) شامل «توانایی مهار انگیزه هیجانی است. خواندن درونی ترین احساسات دیگران؛ برای اداره کردن روابط به آرامی.»
  • به گفته شوته، سارنی معتقد است که «ساخت مرتبط شایستگی هیجانی یک جزء حیاتی از رشد اجتماعی است و به کیفیت روابط بین فردی کمک می‌کند». (صفحه ۲)

تعاریف بیشتر انگیزه هیجانی شامل مؤلفه های شناختی، “مانند احساسات کمک کننده به قضاوت و حافظه” و مفهوم سازی انگیزه هیجانی به عنوان یک ویژگی و توانایی است (شوته، ۲۰۰۱).

پنج مولفه هوش هیجانی

گولمن در کتاب خود پنج دسته از هوش هیجانی را ارائه می دهد:

خودآگاهی. اگر فرد نقاط قوت و ضعف خود و اینکه چگونه اعمالش بر دیگران تأثیر می گذارد را درک کند، احساس سالمی از هوش هیجانی خودآگاهی دارد. فردی که خودآگاهی عاطفی دارد معمولاً پذیرای انتقاد سازنده است و می تواند از آن بیشتر بیاموزد تا فردی که خودآگاهی عاطفی ندارد.

خود تنظیمی. فردی با هوش هیجانی بالا می تواند در هنگام ابراز احساسات خویشتن داری و کنترل کند.

انگیزه. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، خودانگیخته، انعطاف پذیر هستند و به جای اینکه تحت تاثیر نیروهای بیرونی، مانند پول یا اعتبار قرار گیرند، توسط یک جاه طلبی درونی هدایت می شوند.

یکدلی. یک فرد همدل دلسوز است و می تواند در سطح عاطفی با افراد دیگر ارتباط برقرار کند و به آنها کمک کند تا به نگرانی های دیگران پاسخ واقعی دهند.

مهارتهای اجتماعی. افرادی که از نظر عاطفی باهوش هستند می توانند با افراد دیگر اعتماد ایجاد کنند و می توانند به سرعت از افرادی که ملاقات می کنند احترام بگیرند(مایر و همکاران، ۲۰۰۸).

Goleman, D. (2020). Emotional intelligence. Bloomsbury Publishing

Schutte, N. S., Malouff, J. M., Thorsteinsson, E. B., Bhullar, N., & Rooke, S. E. (2007). A meta-analytic investigation of the relationship between emotional intelligence and health. Personality and Individual Differences, 42, ۹۲۱–۹۳۳

Mayer, J. D., Roberts, R. D., & Barsade, S. G. (2008). Human abilities: Emotional intelligence. Annu. Rev. Psychol., ۵۹, ۵۰۷-۵۳۶