ده راز برای کسب موفقیت و آرامش درون

۳-آنچه خود ندارید، نمی توانید به دیگران ببخشید

بدیهی است که شما نمی توانید آنچه را که ندارید به دیگران ببخشید!

از کوزه همین تراود که در اوست

• تغییر ضمیر باطن

افکار و تفکرات شما ماهیت واقعی شما را می سازند زیرا این افکار و تفکرات هستند که تعیین کننده ی واکنش شما در موقعیت های مختلف زندگی روزمره می باشند.

این واکنش ها در واقع همان انرژی های درونی شما هستند که می توانید آنها را ببخشید. اندیشه های ما نیز مانند هر چیز دیگری در این جهان، صورتی از انرژی هستند.

این بدان معنی است که هر چیزی را که به این جهان بخشیده اید، پس می گیرید.(از هر دست بدهید از همان دست می گیرید)

انرژی های پست همانند خشم، نفرت، شرمساری یا ترس، نه تنها باعث ضعیف شدن انسان می شوند، بلکه انرژی های مشابه خود را جذب می کنند.

با تغییر افکار درونی خود و تبدیل آنها به فرکانس های برتر و متعالی نظیر عشق، مهربانی، آرامش و شادی، شما انرژی های مشابه بیشتری را جذب خواهید کرد . و این انرژی های متعالی را برای بخشیدن در اختیار خواهید داشت.

این فرکانس های متعالی به شما قدرت می بخشند تا بتوانید انرزی های پست را متلاشی کنید و از بین ببرید. دقیقا به همان صورت که با حضور نور، تاریکی ناپدید می شود.

• به خود عشق بورزید و برای خویش احترام قائل شوید.

هرچه بیشتر به خود عشق بورزید، بیشتر و سریع تر ، انرژی های متعالی را جذب خواهید کرد و تغییر ضمیر باطن خویشتن را آغاز خواهید نمود.

در افکار خود نوای معنوی درونی خویش را بارور کنید تا در تمام اوقات بصورت صد در صد در اختیار شما باشد.

• استعاره بخشش

اگر عشق و محبتی نسبت به خود ندارید نمی توانید به دیگران عشق و محبت بورزید. اگر شما برای خود احترام قائل نشوید، نمی توانید به دیگران نیز احترام بگذارید.

• فقط آنچه را که «دارید» می توانید ببخشید.

مفهوم این مسئله با توصیف فشردن یک پرتقال جهت آبگیری، به سادگی قابل در می باشد. هنگامی که یک پرتقال را فشار می دهید همیشه محصول آن آب پرتقال است.

• یافتن هدف

به احتمال زیاد مشتاق هستید که هدف خویش را در زندگی بشناسید. اغلب اوقات خیلی ها از من می پرسند: «چگونه می توانم هدفم را بیابم؟»

اگر می توانستم هدفمند باشم، در زندگی از شادی بیشتری برخوردار بودم، اما من فقط نمی دانم که هدفم در زندگی چیست؟

پاسخ من این است که شما بدون هدف به این دنیا نیامده اید. هدف شما اگر خدمت کردن باشد، و کانون توجه خویش را تنها بر خود و منافع شخصی خود متمرکز نسازید، و به شیوه های مختلف در خدمت دیگران باشید، در این صورت احساس هدفمندی خواهید نمود.

با این شیوه، شما حقیقت بزرگی را کشف می نمایید. هرچه بیشتر به دنبال اهداف و منافع شخصی خود باشید، این اهداف از شما بیشتر فاصله می گیرند. اما هنگامی که افکار و سپس فعالیت های خود را « بدون توجه به ماهیت آن» در جهت خدمت به انسانهای دیگر به کار ببندید، هر جا که بروید، آن اهداف که قبلاً به دنبالشان بودید، به سراغ شما می آیند.

زمانی که از خودخواهی پرهیز می کنید، تمام نیروهای جهان هم پیمان می شوند و دست به دست هم می دهند تا تمام آنچه را که در گذشته به دنبال آن بودید، برایتان فراهم سازند.

• زندگی امری شخصی نیست

با یادآوری این مسئله که «هیچ چیز در دنیا شخصی نیست» قادر خواهید بود تا به تمام رنج های خود پایان دهید.

خویش محوری و نفس خویش را مهار نمایید. آنگاه شما کاملاً آزاد خواهید بود و هیچگاه هیچ چیزی را امری شخصی تلقی نخواهید کرد.

به خود بگویید:« هدف من فقط بخشش است» من دیگر به منافع شخصی خود فکر نمی کنم.

این کار سبب می شود به این مسئله پی ببرید که تا زمانی که قادر به بخشش و ایثار هستید، آنچه که انجام می دهید، مهم نیست.

وین دایر