مولود کعبه
آن حضرت بنا بر قول اکثر علما و مورخان در روز جمعه در حالی که سیزده روز از ماه رجب می گذشت، پای به عرصه وجود گذاشت.
در فصول المهمه تاریخ تولد آن حضرت، شب یکشنبه بیست و سوم رجب ذکر شده است و در روایتی دیگر تولد آن حضرت را در روز یکشنبه هفتم شعبان، پس از گذشت سی سال از واقعه عام الفیل، ثبت کرده اند.برخی آن را بیست و نه سال پس از تولد خود پیامبر دانسته اند که سی سال از آن ماجرا می گذشته است.
تولد آن حضرت در مکه و در خانه کعبه بوده است. چنان که در کتابهای فصول المهمه ابن صباغ مالکی، مروج الذهب مسعودی، ارشاد مفید و سیره حلبیه علی بن برهان الدین حلبی شافعی بر این مطلب تصریح شده است.
در کتاب اخیر الذکر آمده است که در سال سیام از ولادت پیامبر (ص) علی بن ابی طالب (ع) در خانه کعبه به دنیا آمد.
مفید در ارشاد گوید: پیش از علی و پس از او، نوزاد دیگری در خانه خدا پای به عرصه وجود نگذاشت و این امر اکرامی از جانب خداوند و تجلیلی برای بزرگداشت شخصیت آن حضرت بود.
آلوسی در شرح قصیده عینیه عبد الباقی می نویسد: مسئله تولد حضرت امیر کرم الله وجهه در خانه خدا امری مشهور در جهان بوده و در کتابهای شیعی بر آن تصریح شده است.سید حمیری در این باره گوید:
مادر علی او را در حرم امن الهی و مسجد بزاد، جایی که مرگ علی هم در آنجا بود.این زن، نورانی و پاک و صاحب نسبی گرامی و بزرگ بود. پاک شد و فرزند و مکانی که او را در آن بزاد پاک شدند.
عبد الباقی عمری در قصیده عینیه پرآوازه اش می گوید:
تو علی هستی که در بلند آوازگی برتر از بلندایی زیرا در بطن مکه و در میان خانه خدا زاده شدی.
این مؤلف نیز در قصیده اش سروده است:
در کعبه به دنیا آمدی و این برتری و فضیلتی است این فضیلت بدان مکان اختصاص دارد زیرا تو از این فضایل بی شمار داری و نیازی به این فضیلت نداری.
می گویند وقتی آن حضرت (ع) به دنیا آمد، مادرش او را به اسم پدر خود اسد بن هاشم، حیدر نام نهاد، چرا که حیدر یکی از نامهای شیر بود.اما وقتی پدرش آمد او را به نام علی خواند و گفت: او را علی نامیدم تا بلندی منزلت و افتخار و عزت همیشگی برای او پایدار بماند.
هنگامی که مادر حضرت علی علیه السلام نوزاد را خدمت پیامبر آورد با علاقه شدید آن حضرت نسبت به کودک روبرو شد. پیامبر از وی خواست که گهواره حضرت علی را در کنار رختخواب او قرار دهد از این جهت، زندگانی امام از روزهای نخست با لطف خاص پیامبر توام شد. نه تنها پیامبر گهواره حضرت علی را در موقع خواب حرکت می داد، بلکه در مواقعی از روز بدن او را می شست وشیر در کام او می ریخت، ودر موقع بیداری با او با کمال ملاطفت سخن می گفت.گاهی او را به سینه می فشرد ومی گفت: این کودک برادر من است ودر آینده ولی ویاور ووصی وهمسر دختر من خواهد بود. به سبب علاقه ای که به حضرت علی داشت هیچ گاه از او جدا نمی شد وهر موقع از مکه برای عبادت به خارج شهر می رفت حضرت علی علیه السلام را همچون برادر کوچک یا فرزند دلبندی همراه خود می برد.
برای علی (ع) آسان بود که پیامبر (ص) را در غار همراهی کند، اما برای ابی بکر،یا عمر و یا هر صحابی دیگر آسان نبود که شب هجرت در بستر پیامبر (ص) بخوابد، و جانش را فدای پیامبر (ص) و خود را آماده برای رویارویی با تهاجم قریش کند،تهاجم مورد انتظاری که ده نفر از مردان دلاور عهده دار انجام آن شدند و در رای و تصمیم آنان صدها بلکه هزاران نفر از مردم مکه هم قسم شده بودند.
در توان هیچ کسی از اصحاب نبود که عهده دار نقش علی در جنگ بدر باشد، زیرا در آن جنگ حدود نیمی از قریش به دست او کشته شدند، و در حالی که سرنوشت اسلام در یک کفه ترازو قرار داشت، او کفه ارتش کوچک اسلامی را با کوشش فردی خود سنگین تر ساخت.
در توان هیچ صحابی نبود که نقش علی را در احد عهده دار شود، آن گاه که اصحاب رو به فرار گذاشتند، از کوه بالا می رفتند و به کسی توجه نمی کردند، در همان حال که پیامبر (ص) از پشت سر به آنان بانگ می زد، او را تنها گذاشتند، تا به تنهایی با هزاران نفر از مشرکان روبرو شود، و کسی جز علی با او نماند.
علی(ع) نمونه کامل انسان الهی، الگوی تربیتی اسلام و تبلور عینی تفکر توحیدی است. انسان والایی که از کودکی در محضر پیامبر اکرم(ص) رشد کرد، در مکتب او پرورش یافت و در پرتو ابعاد روحی و مکارم اخلاقی والای ایشان و در سایه فرهنگ قرآنی شخصیتش شکل گرفت.
او که حافظ قرآن، قرآن ناطق و مفسر راستین آن است، احاطه اش به معارف الهی چنان است که تنها او می تواند بگوید: «لَوْ کُشِفَ الغطاءُ ما ازددتُ یقینا؛ حتی اگر همه پرده ها کنار رود، ذره ای به یقین من افزوده نمی شود».
در نهج البلاغه و در کلام امام علی(ع) که همه چیز رنگ و بوی الهی دارد، طبعا روشها، ابزارها، مواد، مراحل، عوامل و اهداف تربیت نیز خداگونه و به منظور تکامل انسان، تصفیه روح، رهایی از بندگی غیرخدا و مبارزه با نفس امّاره است. در این مکتب بدترین دشمن انسان نفس هواخواه و سرکش وی است که او را به تباهی و نافرمانی فرا می خواند: «اَعْدی عَدُّوکَ نَفْسُکَ التّی بَین جَنْبِیْک…»