غیر ممکن است بتوانیم تمام تفکراتی را که در مغزمان جریان دارد زیر نظر بگیریم .محققین اعلام کرده اند که روزانه حدود ۶۰۰۰ فکر در ذهن ما جریان دارد . می توانید تصور کنید که تلاش برای کنترل آنها چه انرژی از ما می گیرد ؛ولی خوشبختانه راه آسانتری هم وجود دارد و آن احساسات ماست . احساسات باعث می شوند بفهمیم که به چه چیزی داریم فکر می کنیم .
احساسات اهمیت زیادی دارند . احساسات شما بزرگترین وسیله ای است که شما را در زندگی کمک می کند . ما به راحتی می توانیم مثبت یا منفی بودن تفکرات خود را بفهمیم . احساسات این را به ما نشان می دهند .
تفکرات دلیل اصلی به وقوع پیوستن هر اتفاقی در زندگی هستند . هر چیز دیگری که در جهان می بینید یا تجربه می کنید اثر آن است علت همیشه تفکرات شما می باشند .
احساسات فورا به شما می گویند که به چه فکر می کنید . تصور کنید وقتی را که خبر بدی را می شنوید ، معلوم است که در اون لحظه فکری در سر شماست ولی احساس خاصی را در اون لحظه تجربه می کنید .
احساسات علائم سریعی به سوی شما می فرستد تا بفهمید چه افکاری در مغزتان در جریان دارد .شما باید بخواهید که از احساساتتان با خبر شوید و با آنها به توافق برسید . این سریع ترین راهی است که شما را از آنچه در ذهنتان می گذرد باخبر می کند
دو نوع احساس در شما وجود دارد : احساسات خوب و احساسات بد. شما تفاوت میان این دو حس را به خوبی می شناسید چون یکی از آنها در شما حس مطلوب به جا می گذارد و دیگری حال شما را بد می کند . افسردگی ، خشم ، آزردگی و گناه از این دست احساسات هستند . احساساتی که در شما حس قدرت و اختیار ایجاد نکنند از گروه احساسات بد به شمار می آیند .
هیچ کس نمی تواند به شما بگوید که احساس خوبی دارید یا بد . چرا که در هر لحظه فقط خودتان هستید که از چگونگی احوالتان با خبرید . اگر نمی دانید چه احساسی دارید کافی است از خودتان بپرسید « الان چه احساسی دارم ؟»
در طول روز چندین بار این سوال را از خود بپرسید و بعد موضوع را به حال خود بگذارید . هر بار که این سوال را از خود می پرسید بیشتر و بیشتر از احساس خود آگاه می شوید .
موضوع مهمی که باید بدانید آن است که محال است احساس بدی داشته و همزمان اندیشه های خوبی نیز در مغز شما در جریان باشد . این با قانون جذب مغایرت دارد . چون افکار شما عامل خلق احساسات شما هستند . چنانچه احساس بدی دارید به این علت است که به چیز هایی فکر می کنید که حال شما را بد می کند
افکار شما تعیین کننده فرکانس وجود شما هستند و احساساتتان فورا به شما می گویند که این فرکانس چیست .
وقتی حال بدی دارید ارتعاشات منتشر شده از سوی شما چیز های بدو نامطلوب را به سوی شما می کشاند .که این خود موجب ادامه یافتن همان افکار نامطلوب و پایداری همان فرکانس در وجود شما می شود .
قانون جذب ناگزیر از واکنش شماست . بنابرین تصاویر بیشتری از حوادث بد و چیزهایی که احساس ناخوشایندی را در شما به وجود می آورد به سویتان می فرستد .
وقتی احساس بدی دارید و هیچ کاری هم برای تغییر افکار و ایجاد احساس مطلوب تر در خود نمی کنید . اینگونه به نظر می رسد که می گویید موقعیت های بیشتری برایم ایجاد کنید تا به واسطه ی آنها حال و روزم بدتر شود . ادامه دهید!!!!!!
آن روی سکه وقتی است که احساسات و هیجانات مطلوبی در خود حس می کنید . هنگامی که اینگونه احساسات به سوی شما می آیند حضور آنها را کاملا احساس می کنید چون احساس مطلوبی در شما به جا می گذارند . شور و شوق ، لذت ، قدر شناسی و عشق .
فکر کنیم می توانستیم هر لحظه چنین احساسی داشته باشیم . هنگامی که احساس مطلوبی دارید حس های بیشتری از این دست را به سوی خود می خوانید و البته همراه اتفاقات خوبی که چنین حسی را در شما ایجاد می کنند .
این کاملا ساده است از خود بپرسید « الان در حال جذب چه چیزی هستم ؟ » خوب چه حسی دارید ؟ « حس خوبی دارم » خیلی خوب است همین طور ادامه دهید . نگذارید هیچ چیزی شما را از این فرکانس خارج کند . تنها کاری که باید بکنید همین است . ادامه دارد………