زندگی، شخصیت و برخی آموزه های وین دایر
وین دبلیو دایر در یکی از شهرهای آمریکا متولد شد. کودکی دایر با سختی ها و مشقت های فراوانی همراه بود. وی کودکی خود را در
خانواده ای پر جمعیت و پر ماجرا سپری نمود، او شیرخوار بود که پدرش خانواده۴ نفره خود را رها می کند. وی بارها و بارها از
اعتیاد و الکلی بودن پدر خود یاد می کند، فرد معتادی که فقط به فکر خوش گذرانی و عیش و نوش خود بود ، به گونه ای که فرزند
۱۶ ماهه خود را به پسر ۴ ساله اش می سپارد و زندگی و خانواده خود را رها می کند و با زنی دیگر پا به فرار می گذارد که بعد از آن
وی موفق به ملاقات پدر نمی شود و بالاخره پدر دایر در اثر افراط در نوشیدن مسکرات جان خود را از دست می دهد . مادر وی بعد از
جدایی از شوهر با مردی دیگر ازدواج می کند که از قضا وی هم الکلی و معتاد و بی مسئولیت بوده است.
وین دایر در پایین ترین سطح اجتماع رشد کرد و در جوانی به مدت ۴ سال در نیروی دریایی آمریکا مشغول خدمت شد که البته با
تلاش و زحمت توانست به دانشگاه راه یابد. در همین ایام بعلت مشکلات عدیده اقتصادی مشاغل مختلفی از جمله چمن زنی، پخش
روزنامه، صندوق دار و شاگرد سوپر مارکت را تجربه نمود.
وین دایر در جوانی در حالیکه اعتیاد به الکل و مواد مخدر با زندگی او پیوند خورده بود توانست در سایه مدیتیشین و بعد از تمرین و
تلقین های فراوان آن راترک کند.
وین دایر از فردی به نام «رام داس» در عمل درس های زیادی گرفته و از وی به نام استاد عرفان خود نام می برد. رام داس از نظر دایر
بزرگترین سخنران دنیاست.
وی هیچ گاه از یادآوری کرامات و کارهای خارق العاده خود خسته نمی شود. لیست کارهای غیر عادی که وین دایر از زندگی خود بر
می شمارد به ده ها مورد می رسد. در این فهرست بلند مواردی از قبیل جان سالم به در بردن از تصادف، موفقیت در دوی ماراتن در اثر
مکاشفه معنوی، دیدن رویای صادقه، بطور معجزه آسا موجب هدایت دیگران شدن، و سالم ماندن از سانحه هوایی… در شمار کرامات
وی در آثارش منعکس شده است.
وین دایر در سن ۳۴ سالگی در حالیکه در اوج موفقیت بود، استادی دانشگاه در رشته روان شناسی را رها نمود و به نویسندگی روی
آورد که تاکنون بیش از ۲۰ کتاب از وی منتشر شده است.
وی تا جایی پیشرفت نمود که از یک موسسه بین المللی به عنوان بهترین سخنران سال، جایزه چکش طلائی را دریافت کرد وی
همچنین اهل ورزش و فعالیت جسمانی است به گونه ای که تاکنون در ۷ دو ماراتن شرکت نموده و سالهاست که دست کم ۸ مایل می
دود و به گفته خودش یک روز هم از این کار غفلت نکرده است.
وی هم اکنون صاحب ۸ فرزند است و همسرش که از نظر دایر فردی عارف و معنوی است با اشتیاق در نگهداری و مراقبت از بچه ها
سهیم بوده است.
وین دایر حیات معنوی خود را موهون یک «گذشت بی سابقه» می داند. وی در جاهای متعدد از جفایی که پدرش در حق همسر و
فرزندان روا داشته نام می برد به طوریکه احساس خشم و نفرت نسبت به پدر سراسر وجود وین دایر را در بر می گیرد بعد از مدت ها
وی متوجه می شود پدرش از دنیا رفته ولی بالاخره موفق به زیارت قبر پدر می شود و بعد از حضور بر مزار پدر، در یک تصمیم
تاریخی کینه پدر را از دل به دور می ریزد و او را می بخشد و برای پدرش دعا می کند. به گفته دایر در همین لحظه بود که احساس
کرد یک تجربه معنوی و معرفت درونی به قلب وی سرازیر شد و ضمیرش به حق و حقیقت روشن گشت.
محاسن عرفان دایر
اکثر کتب وین دایر حول محور «معنویت» و «عرفان» نگاشته شده است. معنویتی که وی تبلیغ می کند نقاط قوتی مخصوص به خود
که بسیاری از مکاتب معنویت گرای امروز از این مزایا بی بهره و یا کم بهره اند.
۱ـ خدا محوری
دلپذیرترین و برجسته ترین نقطه در اندیشه های وین دایر «تاکید بر خدا محوری» است. در نگاه وی مجموعه عالم هستی تحت
قدرتی عظیم به نام «خداوند» اداره می شود. و هیچ کلمه و واژه ای نمی تواند خدا را آنگونه که هست توصیف نماید.(همان ص ۴۱)
همه انسان ها از خدایند و به او بازگشت خواهند نمود .
از نگاه دایر هرچه انسان بیشتر به خداوند شبیه تر و نزدیک تر شود موحدتر است و فقط انسان موحد است که می تواند جهان را
جلوه خدا ببیند و خدا را در همه چیز و همه جا مشاهد کند. و اصولاً خداوند، قادرِ مطلق است و برای او غیر ممکن وجود ندارد. انسان
معنوی از دیدگاه دایر «هرگز تنها نیست» بلکه او می تواند برای خلق دگرگونی ها و خروج از بن بست های زندگی همواره به خدا
متوسل شود. او از رگ گردن به ما نزدیک تر است و در هر چشم به هم زدنی می توان با او ارتباط گرفت و از وجود او بهره مند شد
وی تصریح می کند «خدا» یکی است و و همه اشیاء از اویند. او در درون همه ما آشیان دارد و هر چند اسامی متعدد دارد اما یک
حقیقت است و در همه موجودات، حی و حاضر است. و هیچ نقطه ای از حضور خداوند خالی نیست.
دایر می گوید: انسان باید در نیایش و دعای خود خدا را به گونه ای بخواند که شایسته خدایی اوست و اصولاً خداوند مالک همه چیز
است و این مالکیت هم انحصاری است. وی خدا را عقل کل توصیف می کند که امکان ندارد از او کار بیهود سر بزند و امکان تصادف
در کارهای او راه ندارد دایر توصیه می کند «با توکل به خدا و تسلیم در برابر او پیش بروید و نتایج همه کارهایتان را به او بسپارید.»
او بر اعتقاد مشترک هم ادیان در مورد خداوند اشاره می کند که خداوند خالق همه چیز است ولی خودش ازلی و ابدی است و نیازی
به خالق ندارد و می گوید: «این گفته ادیان کاملاً منطقی است. زیرا با این توصیف دیگر ابتدا و پایانی برای خالق نیست و تفکر در این
زمینه هم چندان لزومی ندارد… پس خدا موجودی است غیر مادی، عاری از جسم، لامکان، ازلی و ابدی، واجد تمامی صفات، نه آغازی
بر آن تصور دارد و نه پایانی و در تمام ابعاد هستی حاضر بوده، هست و خواهد بود.»
۲ـ هدفمندی خلقت
دایر به خوبی و به جا هدفمندی کائنات و حاکم بودن سنت های ثابت بر هستی را می پذیرد و این مسئله را در جاهای مختلف بازگو
می کند. «هیچ چیز در این جهان اتفاقی یا الله بختکی نیست بلکه همه چیز از اصول و قواعد خاص پیروی می کند» .«شما در نظامی
قرار دارید که تحت هدایت یک عقل کل و شعور مطلق قرار دارد. یعنی همه چیز هدفمند است». وی به زیبایی بین اراده آزاد انسانی و
هدفمندی دستگاه خلقت جمع می کند و در عین رد جبر گرایی تفکر صحیح را تفکری می داند که ضمن پذیرش موهبت اختیار و اراده
برای انسان، شعور و هدفمندی را برای کل هستی بپذیرد.
«من بر این اعتقادم که جهان بی نقص و عاری از هر گونه نقصان و کم و زیاد و در نهایت کمال است و اذهان ما از درک آن عاجز و غیر
از این هم از خالق جهان، نباید انتظار داشت وی تمامی اجزاء هستی را دارای ماموریتی ویژه می داند که تحقق این رسالت را
ماموریت نهایی هر انسان می داند. و اگر کسی در جهت انجام رسالت خود گام بر دارد بخشی از تکامل هستی تحقق یافته است
فضایل اخلاقی در عرفان دایر
باید اعتراف نمود بسیاری از صفات اخلاقی فاضله و ابعاد الهی وجود انسانی در نوشته های وین دایر به صورت زیبایی انعکاس یافته
است. مفاهیم مبهمی مثل سعادت، کمال، عشق و … که در بسیاری از مکاتب اخلاقی تبیین روشنی از آنها صورت نگرفته است توسط
وین دایر به صورت عملیاتی وریز و تحت عناوین مجزا ذکر گردیده است و در بسیاری از موارد، ابعاد آن مورد اشاره و تحلیل قرار
گرفته است.
هر چند این مفاهیم به صورت دقیق تر و عمیق تری در متون اسلامی ـ قرآن کریم، روایات معصومین و کتب اخلاقی ـ مورد کاوش
قرار گرفته و ادله مختلف عقلی، منطقی و وجدانی برای آنها ذکر گردیده و در یک «نظام اخلاقی منسجم» به صورت پازلی کامل جا
داده شده اند، با این وجود کار دایر در این جهت کار با ارزشی است و تا حد زیادی ـ در حوزه اخلاق فردی ـ به اخلاق و عرفان اسلامی
نزدیک شده است و می توان ادعا نمود که با توجه به تاثیر پذیری دایر از مولوی ـ که در جاهای متعددی از مولوی نام می برد و گفته
های او را به صورت کامل نقل می کند و گاهی هم به قرآن استناد می کند ـ بسیاری از گفته های دایر در حیطه اخلاقیات از متون
اسلامی یا حداقل از عرفای اسلامی اخذ و اقتباس شده است تا جائیکه گاهی تعبیرات دایر مو به مو با همان تعبیرات بکار رفته در
احادیث معصومین تطبیق می کند. مناسب است پاره ای از محاسن کلام دایر ـ آموزه های اخلاق فردی ـ مرور گردد تا این قرابت به
گونه ملموس تری روشن شود.
۱ـ شکرگزاری
در بیان دایر شکر گزاری و سپاس به درگاه خداوند باعث می شود نعمت بیشتری نصیب انسان گردد و صفت سپاس گزاری، خصلت
منفیِ «آز و افزون طلبی» را در انسان زایل می کند و فرد خدا خواه باید در هر حال (حال سختی و حال خوشی) شکرگزار خداوند
باشد و تمامی موهبت-هایی که در زندگی انسان وارد می شود باید مشمول این حالت واقع شوند.
دایر خود ضمن اینکه هر روز صبح دم خود را با شکر گزاری آغاز میکند و به خوانندگان آثارش توصیه می کند هر روز صبح بگویید:
«خدایا به خاطر زندگی ام، سلامت بدنم، بخاطر خانواده ام، به خاطر امروزم و این فرصت جدیدی که در اختیارم قرار دادی تو را شکر
می کنم خدایا شکر! شکر! شکر!»
۲ـ قناعت و ساده زیستی
وی ضمن تاکید بر این که هر کسی باید تلاش کند حرفه شرافتمندانه ای داشته باشد و از ثمره دسترنج خود ارتزاق نماید قائل است
زندگی باید براساس رهایی از تعلقات مادی همراه باشد (و این رهایی به معنی فقر و نداری نیست بلکه به معنی این است که انسان از
قید وابستگی ها آزاد و رها باشد تا بتوان به جنبه های معنوی و روحانی عالم اتصال برقرار کرد.او می گوید تلاش کنید تا زندگی خود
را ساده کنید، لذا لزومی ندارد بیش از آن چه نیاز دارید بخرید و زندگی خود را شلوغ و آشفته کنید «در منزل من لوازم لوکس و
تجملات گرانبهای خانه های اشرافی بسیار به ندرت دیده می شود. لباس های شیک و زرق و برق در زندگی من جایی ندارد… یک
حقیقت عمیق وجود دار و آن این است که «بیشتز داشتن، کمتر داشتن است» وی در تحلیل این مطلب می گوید «هر چه بیشتر
تصاحب کنیم بیشتر در پی کسب افزونتر خواهیم بود و چون حرص و طلب آدمی پایان ندارد بیشتر احساس کمبود خواهیم نمود».
۳ـ گذشت و ایثار
دایر پذیرفته است که بخشش به دیگران و چشم پوشی از خطاهای آنان، راه تجلی نور به قلب آدمی است و تاکید می¬کند «محال
است کسی بدون گذشت در زندگی روزمره به آگاهی و بیداری معنوی دست یابد.» به بیان دایر بخشش باعث می شود حس سرزنش و
مذمت دیگران در انسان از بین برود و اگر از سر تقصیرات و خطاهای دیگران بگذریم نیاز به سرزنش آنها هم نخواهیم داشت که البته
بعد از آن که انسان بتواند ذهنیت¬های بد و سوء تفاهم¬ها را نسبت به دیگران تقلیل دهد گذشت راحت تر صورت می گیرد.
۴ـ خدمت به مخلوقات خداوند
وین دایر به طور مکرر توصیه می کند که آدمی باید به خلق خدا خدمت کند و در راه مشکلات دیگران سعی خود را به کار گیرد تا از
این طریق حس الهام شکوفا شده و به خدا نزدیک شود، وی معتقد است که به هر میزان انسان معنوی تر شود حس خدمت به خلق هم
در او شدیدتر می شود و حضور در میان نقرا و کسانی که مال و اموالی ندارند باعث ایجاد حس و عشق می شود.
وی از خوانندگان آثارش می خواهد سعی کنید به دیگران کمک کنید آن هم در خلوت و بدون انتظار پاداش و حتی تشکر. و حتی سعی
کنید اسم تان هم برده نشود وی به افرادی که از ترس فقر کمک به دیگران را ترک می کنند گوشزد می کند: هرچه که صرف بخشش
شود به همان صورت و یا بیشتر به زندگی انسان بر می گردد و اصلاً سخاوت فلسفه وجودی انسان است و بخشش در تقویت قدرت
الهام معجزه آسا عمل می کند.
۵- آزادی جنسی ضد آزادی است.
وین دایر بر خلاف برخی عارف نماها ـ همچون اشو ـ که مروج سکس اند و سکس و آزادی جنسی را، راه رسیدن به حقیقت خیال کرده
اند، آزادی جنسی را یک آزادی دروغین و جعلی می داند و آن را بر آمده از نفس اماره و خود کاذب(ایگو) می داند که این نوع آزادی
عیناً ضد آزادی است وی به حق تاکید می کند که «خداوند آزادی واقعی را می پسندد و نفس اماره آزادی عاریتی را. لذت بردن و
خوش گذرانی کار بسیار خوبی است اما خوش گذرانی را با آزادی ناشی از خوشگذرانی نفس پسند(ایگوپسند) اشتباه نکنید… زیرا
الهام نفس همیشه براساس احساس جعلی است که یک ایده قلابی است.» او فرهنگ غربی و نفس اماره را هم سو و هم جهت معرفی
می کند و می گوید: «نفس اماره از شما می خواهد که جنس مخالف را از نظر بدنی و فیزیکی تجسم کنید ولی خود برتر شما اصرار
دارد که به جنس مخالف به عنوان صاحب یک روح بنگرید… سینماها ، مجله ها و… همه به ما یاد می دهند که به زنان به نظر فیزیکال
نگریسته و ارتباط با آنها بدنی باشد و هدف را پیروزی بر جسم زنان معرفی می کنند… این کار باعث می شود که کل انرژی ذهنی ما
صرف بدن و جنس مخالف شود نه وجود معنوی و روحانی او»
۶ـ راستگویی راه حقیقت است.
«اگر ما دوست داریم برای همیشه هماهنگ با روح قدسی عمل کنیم و برای دیگران نیز منبع الهام باشیم داشتن صداقت ضروری است
وقتی حقیقت را پنهان می کنیم… این عمل به شکل جدایی از خداوند در زندگی ما خود را نشان می دهد» وی با تاکید بر این که در
زندگی الهی، صداقت یک ضرورت است و صداقت و راستگویی را راه همسویی و هماهنگی با خدا هستند به این نکته اشاره می کند
که همه حرف های راست در همه جا لازم نیست بیان گردد و انسان می تواند با ترفندهای مختلفی بدون آن که مرتکب دروغ شود از
افشای اسرار خودداری کند.
۷ـ پرهیز از مجادله و مراء
دایر مجادله لفظی با دیگران را آفت الهام و معنویت می¬داند و یادآور می شود که هیچ نیازی نیست که انسان همه را راضی و تسلیم
افکار خود نماید چرا که خواسته های حقیقی ما همان چیزهایی است که ندای درونمان است. و این که انسان با هر قیمتی در
مشاجرات و مناظرات بخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند باعث دوری انسان از خود متعالی و عقل می گردد و مشاجره و مباحثه
بی مورد، خواست نفس جعلی(ایگو) است.
پاره ای دیگر از فضایل اخلاقی که در آثار دایر آمده و در منابع اسلامی با همین تعبیرات یا نزدیک به آن عنوان شده از این جمله است:
«از دیگران نه فقط غیبت نکنید بلکه اگر در جمع از کسی غیبت صورت گیرد سعی کنید از او دفاع کنید یا کارهای خوب او را در جمع
ذکر کنید چرا که این کار باعث می شود خود مقدس و نیروی معنوی انسان تقویت شود. در کارهای دیگران تجسس نکنید و هیچ
الزامی وجود ندارد از عقاید دیگران و اسرار و دنیای خاص افراد آگاه شوید. حرکت از دروغ و فریب به راستی و صداقت اولین قدم
در صداقت درونی انسان است. صبر نتایج فوری به بار می آورد. صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمی اند، در اثر صبر نوبت ظفر آید. از
نگاه دایر تسلیم و رضا، غایت تفکرات عارفانه ـ عاشقانه است و منظور از این دو، اعتماد کردن به سنت ها و نیروها و اصولی است که
بر جهان حاکم اند و پیوسته سرگرم ماموریت خویش اند. تسلیم و رضا باعث می شود که دنبال نتایج نباشیم و بالتبع کینه ها زدوده
خواهد شد. در مورد دیگران چنان بیندیشید که دوست دارید در مورد شما بیندیشند.
شما در این جهان هستید اما وابسته به آن نیسستید پس بمیرید در حالیکه زنده هستید بخواهید، اجابت خواهد شد، خواستن از خدا
هم به این معناست که اجازه دهیم تا هدایت خداوند به سوی ما سرازیر شود و ما را در بر گیرد و در مسیر جریان هدایت الهی واقع
شدن، عین خواستن است. دایر به شدت معتقد است که انسان نیاز به خلوت با خدا و خود دارد و مشغولیت روزمره را آفت معنویت
می داند و وجود سر و صدا دغدغه های روزمره را مانع الهام معرفی می کند. و می گوید: چه بهتر که این خلوت در خانه خود و در یک
اتاق معنوی(خلوت گاه مخصوص) باشد و انسان هر روز در آنجا به عبادت و مراقبه بپردازد، اثر این اتاق، رشد معنوی انسان و روشنی
ضمیر خواهد بود.
دایر جسم را مرکب روح و معبد مقدسی می داند که باید قدر آن را دانست و در سلامت آن کوشید وی محاسبه اعمال و ارزیابی مجدد
از کارها و برنامه¬ها را ضروری می داند که باعث اصلاح امور و روشن بینی می شود و لازمه ارتباط با خالق بازنگری جدید در
کارهاست به طوری که این بازنگری، اعجاز گونه انسان را وارد دنیای غیر قابل تصور خواهد کرد.
دایر صبحدم و زمان صبحگاهی را بهترین فرصت راز و نیاز با خدا می داند و این مطلب را بارها گوشزد می کند. «بهترین مکان(برای
عبادت و راز و نیاز) صبح زود است. هر روز به مدت ۳۰ دقیقه در آن جا حضور یابید و در آرامش ژرف فرو روید وی ساعت ۶ – ۳
صبح را بیشتر توصیه می کند “وقتی از خواب بر می خیزید، لحظاتی را با خدا راز و نیاز کنید و به خود یادآوری کنید که«این لحظات
زودگذر کوتاه مدت من فقط با خداوند هستم» وی این کار را موثر ترین عمل برای دسترسی به خود قدسی می داند.
ایرادات عرفان وین دایر
باید انصاف داد در شرایطی که فروش بیشتر کالا و مصرفگرایی، در صدر آمال بشر غربی قرار گرفته، کار دایر در معرّفی و وارد
کردن خدا به فرهنگ منحطّ غربی، تحسین برانگیز است؛ اما نظام توحیدی وی، نظامی حدّاقلی است که فقط به قبول خداوند
پرداخته و روح بینهایت طلبِ انسان را به بسنده کردن به مراحل پایینِ ایمان، ترغیب میکند و انتظارات حدّاکثری را که البته منطقی
هم هست، از زندگی توحیدی کنار میزند و از خدا فقط به پذیرش آن، در پارهای از ساحتهای وجودیِ انسان بسنده میکند. به همین
دلیل با اعتراف به این که «ما بخشی از نظام هوشیار جهان هستیم و با هدفی جهانی به اینجا آمدهایم»(خود حقیقی، ص ۲۶)؛
اضطراب و استرس را به عنوان درد اصلی بشر امروز معرفی میکند (راه حل معنوی، ص ۴۱) و هدف را شادی و لذت و کامیابی
میداند. توضیح وی درباره درد معنوی بشر، بازخوانیِ همان مشکلات روانی انسان معاصر است؛ بنابراین، خدای دایر برای رفع
اضطراب، نگرانی، خجالت، عصبانیت و ترس وارد زندگی میشود، نه برای اقناع میل خداجویی بشر و ارضای فطرت خداخواهی
او(معنویت، ص ۱۰۴ ؛ ندای درونی، صص۵۴ و ۵۶و ۱۳۷ و ۱۶۵).
به تعبیر دقیقتر، خدایی که دایر معرفی میکند، خدایی است در خدمت انسان بحرانزده مدرن؛ نه خدایی که بشر باید در خدمت او و
در مسیر اطاعت از او قرار گیرد. البته روشن است که اگر انسان، در مسیر بندگی خداوند گام بردارد، خداوند هم اسباب جهان را در
خدمت تعالی او بسیج خواهد کرد چنان که قرآن فرموده: من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا ؛ اما در حقیقت نگاه دایر، «نگاه ابزارگرایانه»
به خداست، نه «توحید محوری».
خدای بی شریعت در آثار دایر
خوانندگان آثار دایر، باید این خطر بزرگ اعتقادی را درک کنند و فریب اصطلاحاتی از قبیل «علم بینهایت»، «حکیم علیالاطلاق» را
نخورند؛ زیرا این مفاهیم زیبا و البته صحیح، در حدّ «تصور ذهنی» در آثار دایر مطرح شدهاند و او به نتایج درخشان این مفاهیم بلند
نپرداخته است. مگر میتوان خدا را واجد تمام صفات کمال فرض کرد، ولی به «نفی غایت» و «نفی شریعت» قائل شد و فقط به
مدیتیشن اکتفا کرد؟ فلاسفه، روانشناسان، متفکرین و دانشمندان هر کدام از سعادت و کمال، تعریفی ویژه و در نتیجه «برنامه» و
«شیوه زندگی» متفاوتی ارائه دادهاند
آیا پذیرفتنی است که هستی، هدفمند و خداوند، حکیم باشد، ولی بشر را در سر درگمی و حیرتی که بزرگان علم و دانش به آن مبتلا
هستند، رها کند؟ بگذریم که «انسان کامل» و انسان آرمانی هنوز موضوع هیچ کدام از علوم انسانی قرار نگرفته است، بزرگان دانش در
باب «انسان متعادل» چنان نظریات متفاوتی ارائه دادهاند که گاهی تا دیوانه خواندن همدیگر پیش رفتهاند (چنان که آبراهام مزلو که
پدر روانشناسی انسانگرا نام گرفته است، بعد از این که متوجه میشود یکی دیگر از بزرگان این علم (پرلز) در هنگام سخنرانی،
چهاردستوپا راه میرود، خطاب به وی میگوید: او یک دیوانه است.) (ر.ک: روان شناسی کمال، شولتس، فصل هفتم؛ بررسی ایده پرلز).
آیا با رحمت و لطف خدا سازگار است که در این سرگردانی، از انسان دستگیری نکند؟
“دایر” با تعبیراتی گویا به معرفی ذات احدیّت پرداخته است؛ اما لوازم این تعبیرات را نمی پذیرد. وی خدا را حکیم علیالاطلاق
میداند؛ ولی از پذیرش این مطلب که خداوند پیامبرانی را برای هدایت بشر گسیل کرده باشد، سر باز میزند و از مهم جلوه دادن این
دسته از لوازم حکمت، خودداری میکند. وی علم بینهایت برای خداوند قائل است؛ اما بشر را از این علم ـ که بهره تام از این علم، فقط
از مسیر رسالت میسّر است ـ محروم میداند. وی جهان را نظام احسن و آن را بدون عیب و نقص میشمارد؛ اما چرا پازل حکمت
خداوند را که به گفته او از دوران جنینی آدمی شروع میشود، با قبول غایت و مقصد برای هستی تکمیل نمی کند؟ مگر میتوان
خداوند را حکیم علیالاطلاق دانست اما او را از ارائه برنامه زندگی ـ که همان طرح تکامل و تعالی انسان است ـ برکنار دانست؟
فرار از پیامبران!
دایر کتابی مستقل در باب «ندای درونی» نگاشته است که پیام اصلی این کتاب «کافی بودن ندای درون برای سعادت انسان» است.
روشن است با این ایده، رسولان الهی از میدان ارشاد و هدایت انسانها کنار زده میشوند و صرفاً «پیامبری درونی» به صحنه میآید که
خدا را هم در خدمت اهداف خود به کار میگیرد. یادآوری میکنیم در احادیث اسلامی از ندای فطرت و حکم عقل به پیامبر درونی تعبیر شده است، نه هر ندایی؛ بهعلاوه این پیامبر درونی به تنهایی برای راهبری و نیل آدمی به معرفت الهی کارایی ندارد.
بلکه در کنار آن، راهنمایان الهی، یعنی پیامبران بیرونی، مرجع اصیل معرفی شدهاند و تشخیص ندای وجدان از خواستههای حیوانی
به عهده پیامبران گذاشته شده است. دایر پیامبر انسانها را « فرمان درون» میداند و راهنمای سالک را ندای درون معرفی میکند؛ اما
این که ندای درون چگونه راهبری میکند و نداهای واهی کدامند، مسئله را در سکوت و ابهام باقیمیگذارد؛ غافل از این که بعد از
ارجاع آدمی به ندای درون، تشخیص ندای اصیل، اولینِ مشکل راه سلوک است؛ به عبارت دیگر ندای درون به مرجع نیاز دارد؛ اگر
مرجع آن، ندای درونی دیگری باشد، آن ندای درونی دوم کدام است؟ تفاوت آن با نداهای دسته اوّل چیست؟ ضابطه اصیل بودن و
صحیح بودن آن چیست؟ معلوم میشود که در این صورت، سلسلهای از نداها شکل میگیرد. طبعاً برای بطلان این ایده، لزوم تسلسل
آنها کافی است.
نباید فراموش کرد برداشت ویندایر از دین، همان فهم رایج غربیان از دین است که دین را پدیدهای شخصی و سلیقهای و صرفاً نوعی
سرگرمی میدانند، نه راه بیان واقعی برای نیل به سعادت.
ازاینروست که وی اساساً ایده رستاخیز را مطرح نمیکند و با ارائه تصویری مبهم از حیات روح، زندگی پس از مرگ را در هالهای از
ابهام رها کرده، بهشت را امری درونی معرفی میکند! (عرفان، ص ۵۹) وی با پذیرش فرضیه «تناسخ» که با معاد در تضاد است، مرتکب
سهوی بزرگ شده و معلوم است با وجود این ایده، جایی برای بهشت و جهنم و رستاخیز باقی نمیماند و هدفمندی خلقت که وی مورد
تأکید قرار داده است؛ مخدوش و بیاساس خواهد بود.
حمزه شریفی دوست
https://telegram.me/kanongarm
منابع:
۱ـ قرآن مجید، ترجمه مهدی الهی قمشه¬ای، نشر اسوه
۲ـ وین دایر، همه هستی در درونه شماست، محمدرضا آل یاسین، نشرهامون
۳ـ وین دایر، ۱۰ راز موفقیت و آرامش،
۴ـ وین دایر، عظمت خود را در یابید،
۵ـ وین دایر، چگونه فرزندانی خلاق داشته باشیم، علی علی پناهی، نشر آسیم.
۶ـ وین دایر، راز جادوی بزرگ، سودابه مبشر، نشر پارسه.
۷ـ وین دایر، نقاظ ضعف شما، مصطفی رحیم زاده، نشر بوعلی.
۸ـ وین دایر، قدرت اراده، میترا امیر شکار، نشر پارسه
۹ـ صادقی، محمود، تحلیل روان شناختی دین، انتشارات طریق کمال.
۱۰ـ قلی زاده، روانشناسی یروح، انتشارات وثوق.
۱۱ـ یونگ، کارل گوستاو، مشکلات روانی انسان مدرن، ترجمه محمود بهفردی، انتشارات جامی.
۱۲ـ یونگ، کارل گوستاو، ضمیر پنهان، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور.
۱۳ـ مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، انتشارات صدرا.
۱۴ـ مطهری مرتضی، انسان کامل، انتشارات صدرا.
۱۵ـ طباطبایی، محمدحسین، نهایه الحکمه، انتشارات جامع مدرسین.
۱۶ـ وین دایر، اعجاز واقعی، محمدرضا آل یاسین، نشر هامون.
۱۷ـ وین دایر، معنویت ۲، علی علی پناهی، نشر آسیم.
۱۸ـ وین دایر، معنویت رسالت نهایی شما، علی علی پناهی، نشر آسیم.
۱۹ـ وین دایر، برای هر مشکلی راه حل معنوی وجود دارد، وجهیه آیت اللهی، نشر پارسه.
۲۰ـ وین دایر ، عرفان ، داروی دروهای بی¬درمان ترجمه محمد حسن نعیمی انتشارات کتاب آیئن.
۲۲ـ وین دایر ، خود حقیقی شما ترجمه دکتر علیرضا شاملو – نشر دارینوش
۲۳ـ وین دایر ، خود مقدس شما ترجمه سودا به مبشر، نشر پارسه.
۲۴ـ غفاری محمد رضا، روح و دانش جدید نشر فرهنگی اسلامی.
۲۵ـ لنگها و زن محمد ، اسلام و کثرت گرایی دینی ترجمه نرجس جواندل.
۲۶ـ مصباح یزدی محمد تقی ـ به سوی او ص ۵۶.
۲۷-غفاری ،محمد رضا،روح و دانش جدید،نشرفرهنگ اسلامی