چگونه درباره دنیای اجتماعی فکر میکنیم؟
مغز انسان به این علت رشد و تحول پیدا کردهاست که ابزار قدرتمند و مناسبی برای درک سایرین باشد. شناخت اجتماعی به شیوههای تفکر افراد درباره خودشان و دنیای اجتماعی، از جمله نحوه انتخاب کردن، تفسیر، یادآوری و استفادهکردن از اطلاعات اجتماعی اطلاق میشود.
با اینکه هیچ کامپیوتری نمیتواند با تفکر انسان ها برابری کند، اما انسانها هم متفکران اجتماعی کاملی نیستند . علی رغم تواناییهای شناختی خارقالعادهمان، مرتکب اشتباهات جالبی میشویم که روانشناسان اجتماعی بر ملا کردهاند.
برای درک نحوه تفکر افراد درباره دنیای اجتماعی و صحت و دقت برداشتهای آنها باید بین دو نوع تفکر شناخت اجتماعی تمایز قائل شویم.
یک نوع تفکر سریع و خودکار است. زمانی که فردی را برای اولین بار ملاقات میکنیم، برداشتهای سریع و سطحی از وی در ذهنمان شکل میگیرد، بدون اینکه درباره آن آگاهانه فکر کنیم.
اما درباره تصمیم های مهم زندگی نظیر دانشگاه یا قطع ارتباط با دوستان ساعتها فکر میکنیم. این نوع دوم شناخت اجتماعی یا تفکر کنترل شدهاست که عمدی تر و مستلزم تلاش زیادی است. اَشکال خودکار و کنترل شده شناخت اجتماعی اغلب همراه یکدیگرفعالیت میکنند.
تفکر خودکار چیست ؟ و به چه علت طرحوارهها نمونهای از این تفکر هستند؟ مزایا و معایب طرحوارهها کدامند؟
افراد در ارزیابی سریع و دقیق یک موقعیت جدید به خوبی عمل میکنند. آنها در مییابند که چه کسی اینجاست، چه چیزی اتفاق میافتد و رویداد بعدی چه خواهد بود . ما به سرعت با صرف تلاش اندک و بدون تحلیل خودآگاه نحوه عملکردمان، برداشتهای خود از سایرین را شکل میدهیم.
ما این کارها را با سرگرم شدن در تحلیل خودکار محیط پیرامونمان و بر مبنای تجربههای قبلی و و آگاهیمان از دنیا انجام میدهیم .
تفکر خودکار تفکری ناخودآگاه ، غیرعمد، غیرعادی و با صرف تلاش اندک است. تفکر خودکار، به ما کمک میکند که موقعیتهای جدید را از طریق مرتبط ساختن آنها با تجربه های قبلی درک کنیم .
طرحوارهها ساختارهای ذهنی برای سازماندهی دانش درباره دنیای اجتماعی پیرامون هستند. این ساختارهای ذهنی بر نحوه توجه ، تفکر و یادآوری اطلاعات تاثیر میگذارند.
اصطلاح طرحواره بسیار کلی است و شامل دانش ما درباره بسیاری از موضوعات نظیر سایر افراد ،خودمان ، نقش های اجتماعی و رویدادهای خاص است. در هر مورد، طرحوارههایمان شامل دانش اساسی و برداشتهای ما هستند که از آنها برای سازماندهی اطلاعاتمان درباره دنیای اجتماعی و تفسیر موقعیتهای جدید استفاده میکنیم .
طرحوارهها برای کمککردن به ما جهت سازماندهی و درک دنیا و پر کردن شکافهای دانشمان بسیار سودمندند. بدون طرحوارهها، ما به افرادی گیج و آشفته تبدیل میشویم .
طرحوارهها برای کمککردن به ما جهت سازماندهی و درک دنیا و پر کردن شکافهای دانشمان بسیار سودمندند. بدون طرحوارهها، ما به افرادی گیج و آشفته تبدیل میشویم .
متاسفانه این همان چیزی است که برای افراد مبتلا به یک اختلال عصب شناختی به نام سندروم کورساکف اتفاق میافتد. افراد بنابراین اختلال توانایی ایجاد حافظه های جدید را از دست میدهند و با هر موقعیت حتی اگر قبلاً آنرا بارها تجربه کرده باشند، به گونهای برخورد میکنند که گویی اولین بار است که با آن رو به رو میشوند.
از کدام طرحوارهها استفاده میکنیم ؟ دسترسپذیری و راهاندازی
دنیای اجتماعی مملو از اطلاعات مبهمی است که آماده تفسیر شدن هستند. طرحوارهای که در یک موقعیت به ذهنتان میآید، برداشتهای شمارا هدایت میکند، میتواند تحت تاثیر دسترسی پذیری قرار گیرد، یعنی میزان قرارگیری طرحوارهها و مفاهیم در بخشهای قابل دسترس ذهن و احتمالاً به کارگیری آنها هنگام قضاوتکردن درباره دنیای اجتماعی .
طرحوارهها به سه دلیل میتوانند دسترسپذیر شوند:
اول اینکه برخی طرحوارههایی که از تجربه قبلی ما نشات گرفتهاند، همیشه دسترسپذیر هستند، یعنی این طرحوارهها همواره فعال هستند و برای تفسیر موقعیتهای مبهم به کار گرفته میشوند.
دوم اینکه طرحوارههایی دسترس پذیر میشوند که با اهداف فعلی ما مرتبط باشند. مثلا مفهوم بیماری روانی همیشه برای شما دسترس پذیر نیست اما هنگامی که برای امتحان روانشناسی نابهنجاری مطالعه میکنید این مفهوم به طور موقتی دسترس پذیر میشود.
سرانجام طرحوارهها به علت تجربههای جدیدمان به طور موقتی دسترسپذیر میشوند. مثلا خواندن کتابهایی با مضمون بیماریهای روانی صفات شخصیتی خاصی را در ذهن راهاندازی میکند.
به حقیقت پیوستن طرحواره هایمان: پیشگویی خودکامبخش
پیشگویی خودکامبخش یعنی انتظارات افراد درباره اینکه دیگری چگونه است، چه چیزی بر نحوه رفتار کردن آنها با وی تاثیر میگذارد و چه چیزی سبب میشود که او همواره مطابق با انتظارات اولیه آنها رفتار کند و تلاش برای به حقیقت پیوستن این انتظارات . پیشگویی خودکامبخش به هیچ وجه خودآگاه و ارادی نیست ونمونهای از تفکر خودکار است .
انواع تفکر خودکار
پیگیری هدف خودکار : اَشکال گوناگون تفکر خودکار وجود دارندکه به ما کمک می کنند تا دنیای اجتماعی را بدون قصد و و نیت قبلی، تفسیر کرده و تصمیم گیری کنیم . هنگامی که میخواهیم اهدافی نظیر انتخاب شغل را دنبال کنیم اغلب آنرا به دقت و آگاهانه انجام میدهیم و برای مدت طولانی درباره آنچه میخواهیم انجام دهیم، تفکر و تأمل میکنیم با این حال، این تنها راهی نیست که برای پیگیری اهداف انتخاب میکنیم.
درزندگی روزمره، اغلب اهداف ضد و نقیضی وجود دارند که انتخاب یکی آنها برای پیگیریکردن میتواند به صورت خودکار اتفاق بیفتد. انتخاب هدف تا حدی بستگی به این دارد کدام هدف به تازگی راه اندازی شدهاست. مطالعات نشان دادند اهداف میتوانند فعالسازی میشوند و رفتار افراد را بدون اطلاع آنان تحت تاثیر قرار دهند.
تصمیم گیری خودکار: هنگام تصمیمگیری مهمی نظیر اینکه کدام آپارتمان را اجاره کنیم چه اتفاقی میافتد؟ در اینجا هم اغلب این تصمیمها را به آرامی و با تامل میگیریم و کلیه گزینهها را به دقت ارزیابی میکنیم. با این حال، گاهی عاقلانهتر است که ذهن خودکار خود را به کار بیاندازیم.
پژوهشها نشان میدهد که تفکر خودآگاه درباره یک انتخاب میتواند به یک تصمیم خوب منتهی شود و گاهی یک دوره منحرفسازی ذهن واقعا کمک میکند که بهترین انتخاب را انجام دهیم. با اینحال توصیه نمیشود که تفکر خودآگاه کلا نادیده گرفتهشود.
بلکه اولا برای اینکه منحرفسازی ذهن به تصمیمگیری بهتر بیانجامد، افراد باید هدف خودآگاه داشته باشند، تا انتخاب خوبی انجام دهند.
ثانیا، تفکر خودآگاه زمانی که تصمیمگیری مستلزم یک سری قواعد ساده است، ارجحیت دارد و هنگامی که قواعد واضح و روشنی وجود دارد، منحرف کردن ذهن معنایی ندارد.
تفکر خودکار و استعارههایی درباره بدن و ذهن :
به نظر میرسد که تنها طرحوارهها نیستندکه میتوانند راه اندازی شوند قضاوتها و تصمیمگیریهای افراد را تحت تاثیر قرار دهند. بدن و ذهن با هم در ارتباط هستند و هنگامی که درباره چیزی یا کسی فکر میکنیم، این کار را با توجه به نحوه واکنش نشاندادن بدنمان انجام میدهیم.
این مسئله بسیار ساده و روشن است برای مثال زمانی که خستهایم، ممکن است دنیا را منفیتر از زمانی تفسیر کنیم که شاد و پر انرژی هستیم.
اینکه چرا استعارههایی درباره بدن و قضاوت اجتماعی بر قضاوتها و تصمیمگیریهای ما تاثیر میگذارند، خیلی واضح و مشخص نیست. پژوهشها نشاندادهاست که استشمام بوی خوش باعث میشود به غریبهها بیشتر اعتماد کنیم یا در یک مطالعه دیگر، آزمودنیهایی که فنجان قهوه داغ را در دستان خود نگاه داشتند در مقایسه با آزمودنیهایی که فنجان قهوه سرد در دست داشتند، فرد غریبه را گرم و صمیمی تر تصور میکردند.
این استعاره که افراد صمیمی، گرم و افراد خشک و جدی سرد هستند یا موضوعات مهم سنگین و وزین تصور میشوند. این پژوهشها نشان میدهند که تنها طرحوارهها نیستند که میتوانند به نحوی راهاندازی شوند که بر قضاوتها و تصمیمگیریهای ما تاثیر بگذارند. راه اندازی استعارههایی درباره رابطه میان ذهن و بدن هم تاثیرگذار است.
راهبردها و میانبرهای ذهنی : گمانهزنیهای قضاوت
شکل دیگر تفکر خودکار ، بهکارگیری قواعد ساده و میانبرها هنگام تفکر درباره دنیای اجتماعی است . این میانبرها اکثر اوقات فوق العاده سودمندند، اما گاهی میتوانند استنباطهای نادرستی از دنیا منتهی شوند . در بسیاری تصمیمگیریها قضاوتهای زندگی مانند انتخاب شغل یا اتومبیل یا ازدواج ما نمیتوانیم همه گزینهها را کاملاً بررسی کنیم .
(مثلادر هنگام ازدواج، فهرست همه افراد مجرد موجود در شهر را بررسی نمیکنیم)، در عوض، از راهبردهای ذهنی استفاده میکنیم که تصمیمگیری را آسانتر میسازند و به ما اجازه میدهند که بدون تبدیل هر تصمیمی به یک پروژه تحقیقاتی، عظیم زندگی خود را ادامه دهیم .
میانبرها ممکن است همیشه به بهترین تصمیم منتهی نشوند، با این حال، میانبرهای ذهنی کارآمد هستند و معمولاً در مدت زمان منطقی به تصمیم های درست منتهی میشوند .
افراد از کدام میانبرها استفاده میکنند؟
یکی از آنها استفاده از طرحوارهها برای درک موقعیتهای جدید است. همگام بررسی گزینههای پیشروی خود به جای حدس و گمان اغلب از دانش قبلی وطرحوارهها استفاده میکنیم.
از دانشگاه گرفته تا سایر افراد و درباره همه چیز طرحواره داریم. با اینحال، هنگامی که قضاوت و تصمیمگیری خاصی را انجام میدهیم، همیشه طرحوارههای حاضر و آمادهای را نداریم که از آنها استفاده کنیم. افراد در چنین مواقعی اغلب از میانبرهای ذهنی موسوم به گمانهزنیهای قضاوت استفاده میکنند.
گمانهزنیهابه هیچ وجه تضمین کننده استنباطهای درست افراد نیستند. گمانهزنیها گاهی متناسب با کاری که انجام می شود نیستند یا به درستی مورد استفاده قرار نمیگیرند و به قضاوتهای نادرست منجر میشوند.
چگونه به آسانی به ذهنمان خطور می کند ؟گمانه زنی دسترسیپذیری
افراد زمانی که میخواهند درباره خودشان و یا سایرین قضاوت کنند از گمانه زنی دسترسی پذیری استفاده می کنند.
گمانه زنی دسترسی پذیری یک قاعده ذهنی سرانگشتی است که به موجب آن افراد برمبنای میزان سهولت به ذهن آمدن اطلاعات قضاوت میکنند .
پژوهشها نشان دادهاست که پزشکان هنگام تشخیص بیماری از گمانهزنی دسترسیپذیری استفاده میکنند . تشخیص آنها تحت تاثیر این موضوع قرار میگیرد که آنها بیماریهای گوناگون را چقدر آسان به ذهنشان میآورند .
چقدر شبیه است؟ گمانه زنی نماینده بودن
گمانه زنی نماینده بودن عبارت است از میانبر ذهنی که به موجب آن افراد چیزی را بر اساس اینکه چقدر شبیه یک نمونه ویژه است، طبقهبندی میکنند .
فرهنگ چگونه تفکر اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد ؟
با اینکه همه انسانها برای درک دنیا از طرحوارهها استفاده میکنند، محتوای طرحوارهها تحت تاثیر فرهنگی قرار میگیرد که فرد در آن زندگی میکند.
افراد در فرهنگهای گوناگون درباره خودشان دنیای اجتماعی طرحوارههای اساساً متفاوتی دارند که به پیامدهای جالبی منتهی میشوند.
فرهنگ به طرق دیگری هم بر شناخت اجتماعی تاثیر میگذارد. تمثیلی که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد این است که ذهن انسان شبیه یک جعبه ابزار مملو از ابزارهای خاصی است که به افراد کمک میکند تا درباره دنیای اجتماعی فکر کرده و در آن عمل کنند. همه انسانها به ابزارهای یکسانی دسترسی دارند، اما فرهنگی که در آن رشد میکنند، بر ابزارهایی که بیشتر به کار می برند، تاثیر میگذارد.
ریچارد نیزبت و همکارانش(۲۰۰۳) دریافتند افرادی که در فرهنگ های غربی رشد میکنند به سبک تفکر تحلیلی تمایل دارند، نوعی تفکر که در آن افراد بر ویژگیهای اشیا تمرکز میکنند، بدون اینکه زمینه پیرامون آن را در نظر بگیرند.
و افرادی که فرهنگ های آسیای شرقی رشد میکنند، سبک تفکر کلنگر تمایل دارند، نوعی تفکر که در آن افراد بر زمینه کلی، بویژه نحوه ارتباط اشیا با یکدیگر تمرکز میکنند.
ریچارد نیزبت (۲۰۰۳) نشان داد که این تفاوت از سنتهای فلسفی گوناگون شرق و غرب نشأت میگیرد. تفکر شرقی بر اساس آموزههای مکتب کنفوسیوس، تائو و بودا شکل گرفتهاست که بر پیوستگی و نسبیت همه پدیدهها تاکید میکنند و تفکر غربی از سنت فلسفی ارسطو و افلاطون در یونان نشأت گرفتهاست که بر قوانین حاکم بر اشیا فارغ از زمینه آنها تاکید دارند .
با این حال، پژوهشها نشان میدهند که تفاوتهای محیطی واقعی در فرهنگهای گوناگون منشا سبکهای تفکری متفاوت هستند .
معایب تفکر کنترل شده کدامند و چگونه میتوانیم اثربخشی آن را افزایش دهیم؟
تفکر کنترل شده یکی از مشخصههای اصلی و بارز انسان است و انسانها تنها گونهای هستند که میتوانند درباره خود و دنیای پیرامون آگاهانه فکر کنند و اغلب از این توانایی برای تعیین اهداف بزرگ، حل مسائل دشوار و برنامه ریزی آینده استفاده میکنند.
انسان با تفکر کنترل شده به پیشرفتهای عظیم رسیدهاست . تفکر کنترل شده تفکری آگاه، عمدی، و ارادی و با صرف تلاش زیاد است. استفاده کردن یا نکردن از این تفکر با میل و اختیار افراد انجام میشود و افراد به تفکر خود کاملا واقف و آگاه هستند. این تفکر به تلاش زیاد نیاز دارد و مستلزم صرف انرژی ذهنی است.
افراد در هر لحظه تنها میتوانند درباره یک چیز به صورت خودآگاه و کنترل شده تفکر کنند. پس چرا برتفکر خودکار تاکید زیادی میشود؟ دلیلش این است که روانشناسان اجتماعی طی چند دهه گذشته دریافتهاند این نوع تفکر، قدرتمندتر و متداولتر از آن چیزی است که قبلاً تصور میشد.
تمرکز در موضوع تفکر کنترل شده به موضوع قدیمی مرتبط میشود. آیا واقعاً بر اعمالمان کنترل داریم؟
مثلاً میتوانیم در هر لحظه اعمال خود را آزادانه انتخاب کنیم؟
آنقدر که تصور میکنیم، نه؛ چراکه رفتارمان تحت کنترل فرایندهای تفکر خودکاری است که از آنها آگاهی نداریم . با اینکه به نظر میرسد توانایی ما برای انتخاب چیزی که میخواهیم انجام دهیم نشان دهنده وجود اختیار است ، اما ظاهراً به این آسانی هم نیست. افراد گاهی معتقدند که بیش از اندازه بر رویدادها کنترل دارند، اما این موضوع وجه دیگری هم دارد و آن اینکه افراد واقعاً بیشتر از آنچه تصور میکنند، تحت کنترل رویدادها قرار دارند .
نمونههای پژوهشی نشان میدهند که بین حس خودآگاه ما درباره این چه قدر مسبب انجام رفتارهایمان هستیم و واقعا چقدر رفتار هایمان را ایجاد میکنیم، رابطهای وجود ندارد .گاهی درباره میزان کنترلمان اغراق میکنیم و گاهی میزان کنترل خود را دستکم میگیریم .
به نظر میرسد میزان باور افراد به اختیار، پیامدهای مهمی دارد. افرادی که به اختیار اعتقاد دارند کنترل بیشتری بر رفتارهای خود دارند .
وارونههای ذهنی گذشته: استدلال خلاف واقع
پرسش دیگری درباره تفکر کنترل شده این است که ما چه زمانی هدایتگر خودکار را کنار میگذاریم و به آرامی و آگاهانهتر تفکر میکنیم؟
یک موقعیت، زمانی است که رویداد منفی را تجربه میکنیم، مثلاً رد شدن در امتحان با اختلاف کم نمره . تحت این شرایط، سرگرم تفکر خلاف واقع میشویم که عبارت است از تغییر دادن برخی وجوه گذشته به عنوان راهی برای تصور آنچه باید اتفاق می افتاده است. ممکن است فکر کنید که ای کاش به پرسشهای امتحان پاسخ دیگری میدادم .
تفکرات خلاف واقع میتوانند تاثیر عمدهای بر واکنشهای هیجانی ما به رویدادها داشته باشند .هرچه یک پیامد را در ذهن خود بیشتر وارونه جلوه دهیم، واکنش هیجانی شدیدتری نشان خواهیم داد .
پیامدهای هیجانی استدلال خلاف واقع گاهی ضد و نقیض هستند. استدلال خلاف واقع نیز همانند تفکر کنترل شده، به وضوح خودآگاه ومستلزم ظرف تلاش زیاد است . ذهن خود را مشغول گذشته کردهایم و این کار اغلب انرژی ذهنی زیادی میطلبد، چرا که تفکر خلاف واقع موجب می شود نتوانیم به چیز دیگری فکر کنیم.
با این حال، همیشه عمدی یا ارادی نیست. حتی زمانی که میخواهیم به گذشته فکر نکنیم به چیز دیگری بپردازیم، بیتوجهی به تفکر «ای کاش »که مشخصه استدلال خلاف واقع است ، میتواند دشوار باشد.
منتهی شدن تفکر خلاف واقع به نشخوار فکری اتفاق خوبی نیست. در نشخوار فکری افراد دائما بر وجوه منفی زندگی تمرکز میکنند . معلوم شده که نشخوار فکری در ابتلا به افسردگی نقش دارد . بنابراین، عادلانه نیست که به نمره امتحان خود آنقدر فکر کنید که از فکر کردن به چیز دیگر عاجز بمانید.
تفکر خلاف واقع زمانی سودمند است که به نحوی توجه افراد را تحت الشعاع قرار دهدکه بتوانند با مسائل آینده کنار بیایند یعنی حس قوی کنترل بر سرنوشت را در افراد برانگیزد و آنها را مطالعه بیشتر برای امتحان بعدی وا دارد .
بهبود تفکر انسان
یکی از اهداف تفکر کنترل شده، وارسی و تعدیل کردن تفکر خودکار است . عملکرد بهتر را چگونه میتوان به افراد یاد داد؟ یک روش این است که برداشت افراد را از تواناییهای استدلالی خود کمی متواضعانهتر سازیم.
بیش از اندازه به قضاوتهای خود اعتماد داریم. پس یک روش میتواند توجه مستقیم به این بیش اعتمادی و جلب کردن توجه افراد به احتمال اشتباه کردن باشد. پژوهشگران نشان دادند افراد زمانی که به نقطه نظر مخالف خود توجه میکنند، در مییابند که دیدگاههای دیگری هم غیر از دیدگاه خودشان برای تعبیر و تفسیر کردن دنیا وجود دارد، بنابراین در قضاوت کردن مرتکب خطاهای کمتری میشوند.
روش دیگر، آموزش مستقیم برخی اصول و قوانین اساسی آماری و روش شناختی درباره نحوه استدلال کردن صحیح به افراد است، با این امید که آنها این اصول و قوانین را در زندگی روزمره به کار گیرند.
تعدادی از مطالعات با نشان دادن اینکه فرآیندهای استدلال افراد میتوانند با گذراندن دورههای آمار، آموزش تحصیلات تکمیلی در طرح پژوهش و حتی خلاصه درسهای سابق بهبود پیدا کنند، پاسخهای دلگرم کنندهای را ارائه دادهاند.
انسانها متفکران اجتماعی بسیار پیچیدهای هستند تواناییهای شناختی حیرتآوری دارند، احتمال پیشرفتشان زیاد است ولی نقصهای متفکر اجتماعی میتوانند بزرگ و عمده باشند.
یک استعاره در خور متفکر اجتماعی این است که انسانها دانشمندان ناقصی هستند، یعنی متفکران زیرک و باهوشی که درصددکشف ماهیت دنیای اجتماعی به شیوهای منطقی هستند، اما بسیار ناقص عمل میکنند.
آنها اغلب حقایقی را که با طرحوارههایشان همخوانی ندارند، نادیده میگیرند و گاهی با سایرین به نحوی رفتار میکنند که طرحوارههایشان به حقیقت بپیوندد، چیزی که دانشمندان خوب هرگز انجام نمیدهند .
منبع : الیوت آرونسون/ تیموتی ویلسون ، رابین آکرت/ ساموئل سامرز
ترجمه دکتر مجید صفاری نیا، پرستو حسن زاده