بارداری و سلامت روان
بارداری ، یک دوره گذر رشدی منحصر به فرد است که سبب توجه خاص زن به خود و فرزندش می شود . دوره بارداری یک دوره خاص آسیب پذیری فیزیکی و روانی است ، زیرا در این گذر باید تغییرات جسمی و روانی اتفاق بیفتد. سلامت روان در این دوره تحت تاثیر چندین عامل ، نظیر تجربه اولیه زندگی و دوران رشد ، رابطه های فعلی و برخورداری از حمایت ها و بافت فرهنگی که بارداری در آن رخ می دهد ، قرار می گیرد .
الگوهای نظری متفاوت در درک مادر شدن و بیماری روانی در دوره پیش از زایمان تاثیر می گذارند .
-الگوی پزشکی برنقش هورمون ها ، محرومیت از خواب و تاثیرات اولیه در پاسخ های زیستی به تغییرات تاکید می کنند .
-نظریه های مربوط به زنان به تاثیر دارودرمانی در زایمان که به ناتوانی و بروز مشکلات در زنان منجر می شود ، توجه می کنند .
-در حالی که نظریه های دلبستگی و میان فردی بر اهمیت تغییر ارتباط ها در زمان تغییر رشدی بارداری تاکید دارند .
– نظریه های روان شناسی تکاملی به نقش افسردگی به منزله پاسخ به حمایت ناکافی همسر ، به منظور آماده کردن همسران ، به خصوص افزایش سرمایه گذاری در کودک تاکید می کنند .
همه این نظریه ها ، رویکرد معتبری را فراهم می کنند و لزوما در تضاد با یکدیگر نیستند .
چگونگی سازگاری مادر با این تغییرات برای آماده شدن برای نقش مادری ، به چندین عامل بستگی دارد :
نگرش مادر – سلامت جسمی – شخصیتی – تجربه قبلی – سلامت عمومی – حمایت های فعلی- و اینکه کودک متولد شده خواسته و برنامه ریزی شده است یا خیر ؟
عوامل موثر در انتقال به دوران مادری :
سن- سلامت جسمی – باور های فرهنگی – فقر – مشکلات ارتباطی یا بدون ارتباط – خشونت خانوادگی – تشخیص های روان پزشکی – امنیت مالی – آموزش – تنیدگی های زندگی
تجربه و معنای بارداری
از نظر تاریخی ، نقش مادر در جامعه ، نقشی طبیعی و مقدس توصیف می شود، اما برای بسیاری از زنان تجلی احساس رضایت و لذت در پوشش رابطه مادر و نوزاد مانند یک افسانه ی غیر قابل بیان پرتوافکنی می کند . هر جامعه ای علاقه مند است که به منظور بقای نوع ، چنین دیدگاهی را تشویق می کند.اما تغییر سریع تکنولوژی به تغییر کیفی نقش زنان منجر شده است . در حال حاضر در دنیای غرب ، به دلیل وجود روش های مطمئن و در دسترس برای پیشگیری از بارداری ، گذار به دوران مادری یک انتخاب محسوب می شود.
شخصیت
محرومیت های عاطفی و پیش زمینه های بدرفتاری و آشفتگی ، به احتمال زیاد با رشد سبک های شخصیت رابطه دارند که چالش هایی را برای والدین ایجاد می کنند . عواملی که در رشد شخصیت تاثیر دارند ، عبارتند از :
ژنتیک ( شامل خلق و خو و هوش ) – مواجهه جنین با داروها یا بیماری – در دسترس بودن و شکل دلبستگی مناسب مادر – الگوی نقش – تجربه های دوران اولیه کودکی ( مانند بدرفتاری ، ضربه روحی )
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ، نیاز های هیجانی ارضانشده دارند. آسیب پذیری در نوزادی شان این نیاز ها را بیدار می کند و در نتیجه آنها بیشتر به مثابه خواهر یا برادر ( و نه مادر ) در جایگاه رقابت با فرزند خود قرار می گیرند. این مسئله در دوران بارداری به صورت ناتوانی در توجه به نیاز های جنین آشکار می شود . البته مصرف داروها ، کشیدن سیگار و مراقبت ضعیف نیز احتمالا به این امر دامن می زند .
شیوه های اجتناب با اغلب پیامدهای منفی باروری و بارداری ،از جمله افسردگی و شکست در بارورسازی آزمایشگاهی ، ارتباط دارند . عزت نفس بالا با انتقال خوشایند و آرام به مرحله مادرشدن ارتباط دارد .
تصور بدنی زنان و احساس کنترل (یا نیاز برای کنترل ) احتمالا در نگرانی زنان تاثیر دارد . زنان مبتلا به شخصیت کمال گرایی ، خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی پس از زایمان دارند .
حمایت های اجتماعی
موقعیت اجتماعی-اقتصادی و آموزشی پایین ، حمایت های ضعیف اجتماعی و رابطه ضعیف مادرانه و همچنین تعداد فزاینده تنیدگیهای زندگی ، همواره با خطر افزایش افسردگی پیش از زایمان ارتباط دارند . خطر این عوامل در بارداری های دوران نوجوانی بیشتر است .
مسائل ارتباطی
در زمان بارداری ، نقش همسر بسیار مهم است شیوه ارتباطی که تنیدگی زا یا به شکل بدرفتاری است به طور مستقل برای سلامت روان زن خطر دارد .
همسران زنان افسرده بیشتر در معرض خطر افسردگی قرار دارندو مردان نیز در انطباق با تغییرات در ساختار خانواده و انتظار از نقش پدر مسائل خاص خود را دارند ، که آنها را بیشتر در معرض تجربه تنیدگی قرار می دهد .
عوامل فرهنگی
انتظارات فرهنگی و حمایت اجتماعی برای والدین متفاوت است . عوامل فرهنگی از عوامل مهم در سلامت روانی زنان باردار است . در کشوری مثل هندوستان ، مشکلات اقتصادی و جنسیت نوزاد از عوامل مهم افسردگی مادر تلقی می شود .
سلامت روانی زنان – سارا ای. رومنز و ماری وی . سیمن
عالییییییییییییییییی