پذیرش تفاوت ها موجب نشاط در خانواده می شود .

پذیرش تفاوت ها موجب نشاط در خانواده می شود

 

فقط با محبت و عشق ورزیدن ، خدمت بی چشمداشت و پاک و درست زیستن ( زندگی بدون عناصر منفی شادی ) است که می توانیم لطف و سخاوت بیشتر جهان آفرینش را در تمام ابعاد زندگی و مهم تراز همه در شادی  و نشاط خود به دست آوریم .

محبت و عشق ورزی در سطح متعالی می تواند در خانواده شکل بگیرد . تفاوت های زن و مرد نه تنها سدی برای عشق نیست بلکه

تفاوت هاى مکمل سبب کشش خاصى میان همسران است و این کشش احساس مرموزى به نام عشق را به وجود مى آورد که خانواده را به زیباترین جلوه هستى تبدیل مى کند.

چه چیز هایی می تواند سد راه عشق در خانواده گردد ؟

یکى از عوامل مهم در پیدایش و ثبات روابط مناسب میان همسران قضاوت عادلانه است. براى اینکه زن و مرد به مراحل بالاى کمال و رشد برسند، باید بدون هرگونه تنگ نظرى و خودبینى و فارغ از هر نوع سوگیرى، درباره یکدیگر قضاوتى عادلانه داشته باشند و این نتیجه در سایه پذیرش تفاوت ها میسر است. علت اصلى قضاوت هاى منفى نپذیرفتن و درک نکردن تفاوت هاست. شناخت تفاوت ها میان همسران این امکان را براى آنها فراهم مى کند که بتوانند آزادانه درباره یکدیگر قضاوت کنند.

انسان ها برخى عقل گرا، برخى حس گرا و بعضى عمل گرا هستند. هر گروهى براى تعامل اجتماعى با سایر گروه ها باید آنها را پذیرفته باشد و با توجه به تفاوت گرایش هایشان براى آنها احترام قایل باشد و ضرورت وجود آنها را احساس کند. در غیر این صورت، هرگز یک انسان تحلیل گرا نخواهد توانست با یک شخص حس گرا رابطه دوستانه و نزدیک داشته باشد؛ زیرا او نسبت به چنین فردى قضاوت منفى دارد و نمى تواند او را بپذیرد. پس پذیرش تفاوت ها، از پیدایش قضاوت هاى ناعادلانه جلوگیرى مى کند.

گاهى علت اختلال در روابط و پیدایش قضاوت هاى ناعادلانه از سوى زنان نسبت به مردان ناشى از تحمیل عقیده فمینیستى است. شعاربرابرى زن و مرد و نپذیرفتن تفاوت ها باعث مى شود قضاوت منفى حاصل شود. انتظارات برخاسته از فقدان تفاوت میان زن و مرد باعث مى شود از مردها با تعابیرى همچون دشمن و متجاوز یاد شود، غافل از اینکه با این تصویر گاهى از زنان نیز با تعابیرى همچون  عقب مانده و بی عرضه یاد مى شود که هر دو رویکرد نتیجه بى توجهى به تفاوت هاست.

زن و شوهر در زندگى مشترک باید زمینه هاى قضاوت منفى را بسوزانند. حتى درجایى که از ارزش ها دفاع مى کنند، نباید زمینه قضاوت منفى را فراهم سازند. براى مثال، غیرت در میان مردان امرى پسندیده است که مى تواند امنیت را براى زندگى به ارمغان آورد. همین امر چنانچه در جایگاه خودش ظهور پیدا نکند باعث قضاوت منفى همسر مى شود.

حضرت على (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه به فرزندش امام مجتبى (علیه السلام)مى فرماید:  از نشان دادن غیرت بى جا بپرهیز؛ چون که سالم را بیمار و پاک دامن را به بدگمانى مى کشاند. این کار، زن شایسته را از شایستگى دور مى سازد.

پذیرش تفاوت ها موجب نشاط در خانواده می شود .

مردان با پذیرش حالت هاى زنانه و احترام به آن، براى زنان دوست داشتنى تر مى شوند و زن احساس مى کند همسرش او را به خاطر خودش دوست دارد. شوهر او را پذیرفته است و دارایى هاى او برایش مطلوب است و او را به خاطررسیدگى به امور منزل یا نگه دارى فرزندان و امثال آن نمى خواهد. این احساس باعث نشاط و شادمانى زن مى شود. زنان نیز وقتى شوهران خود را به عنوان کسانى که بر تدبیر و اداره زندگى مشترک متمرکز شده و زمینه بروز بسیارى از ناکامى ها را حذف کرده اند، مى پذیرند، مردان از این پذیرش احساس نشاط مى کنند. در همین زمینه، جان گرى مى گوید: اگرفقط تفاوت ها را مى دانستیم و به آنها احترام مى گذاشتیم بسیارى از مسائل و مشکلات ما حل مى شد.

 

ما براى حلّ مشکلات در درجه اول باید خودمان تغییر کنیم؛ یعنى نگاهمان تغییر کند. در این صورت، تفاوت میان خود و همسرمان را مثبت خواهیم دید. بسیارى از نزاع هاى خانوادگى ناشى از انتظارات بى جا و در نظر نگرفتن تفاوت هاست. براى مثال، زمانى که مرد به تفاوت هاى میان خود وهمسرش توجه نداشته باشد، در موقعیت هاى گوناگون برخوردهایى مثل سکوت، درون نگرى و توجه به منافع را ازهمسر انتظار دارد، در حالى که این نوع برخورد از مختصات مردان است و زنان چه در وضعیت شادى و چه در موقعیت غم، هرگز به سکوت تمایل ندارند. پذیرش تفاوت ها میان زن و مرد همسران را از قرار گرفتن در چنین وضعیت هاى نابسامانى باز مى دارد.

 

قرآن زندگی خانوادگی را بهترین و کامل ترین نوع زندگی برمی شمارد و آن را اساس فطرت و غریزه طبیعی انسان می داند و هرگونه زندگی در بیرون از چارچوب زندگی خانوادگی را زندگی ناقص و معیوب قلمداد می کند. در تحلیل قرآنی از همان آغاز آفرینش مرد، جفت و زوجی برای همسری وی از نفس و جانش آفریده شده که افزون بر نیازهای روحی وروانی و جنسی، زمینه تکامل و کمال یکدیگر را فراهم می آورند . به سخن دیگر زن و مرد در زندگی خلقی و دنیوی خویش موجوداتی وابسته به یکدیگر هستند و مرد به عنوان قوام و ستون زن و همسر خویش شناخته می شود که بدان تکیه کرده به کمال خویش می رسد. از این رو در تحلیل قرآن از زن در دنیا به عنوان جفت و همسر مرد یاد می شود که باید با تکیه بر مرد و قوامیت او به کمال خویش دست یابد.

 

درتحلیل قرآن هرگز از شخص خواسته نشده که همسری که چهره او را نمی پسندد به همسری برگزیند هر چند که مؤمن باشد؛ بلکه از وی خواسته شده که هرگاه میان دو شخص زیبای مومن وزیباروی شگفت انگیز غیرمومن قرار گرفت، زیباروی مومن را برگزیند . دقت کنید که منظور از زیبایی این است که هر کسی برای ازدواج همسری برگزیند که از نظر وی زیبا باشد هر چند که ممکن است از نظر خیلی ها زیبا جلوه نکند . انسان اگر بخواهد به کمال برسد و از مواهب دنیا برای دست یابی به تکامل و کمال و حتی آسایش و آرامش دنیوی بهره برد باید همسری را انتخاب کند که زمینه رشد و تکامل و آسایش او را فراهم آورد

انتخاب همسری که سازگار و اهل زندگی باشد اهمیت زیادی دارد. زن و شوهر باید یکدیگر را درک کنند یعنی هر کسی درد و خواسته های طرف مقابلش را بفهمد و با او راه بیاید. اینها محبت را زیاد می کند. اگر زن و مرد دیدند که همسراشان عیبی داشت تحمل کنند زیرا همزمان عیبی در خودشان وجود دارد که طرف مقابلشان آن را تحمل می کند. اگر قابل اصلاح بود اصلاحش کنند و اگرنبود با هم بسازند.

 

قرآن کریم در سوره بقره آیه ۱۸۷ می فرماید: هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ

آنان لباسی برای شما، و شما لباسی برای آنان هستید.

لباس از یک سو انسان را از سرما و گرما و از خطر برخورد اشیا با بدن حفظ می کند و از سوی دیگر، عیوب او را می پوشاند و افزون بر این دو، زینتی است برای تن آدمی، و این تشبیه در آیه به همه این نکات اشاره دارد؛ زیرا دو همسر شایسته که عیوب همدیگر را می پوشانند، وسیله راحتی و آرامش یکدیگرند و هر یک برای دیگری زینت می باشند و مهم تر اینکه یکدیگر را از انحراف ها حفظ می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *